شعر کلاسیک
-
داود هاشمی وند
داود هاشمی وند نیکی کردن به نام خداوند بی عیب و…
-
غزل کلاسیک
ابروی شبت رقص دو شمشیر کمانی است اوازه ی چشمت بَدلِ…
-
محسن زیدعلی
محسن زیدعلی قهوه ی قجری و چشم های تو مانند قهوه ی…
-
شادیه غفاری
◾شادیه_غفاری◾صفر -زنی که شرم و غرورش را، به زیر پای خیابان دید…
-
مریم رضایی
“پدر” گرشوَم رنجور و حتّی بی پناه روزگارم گر شود بر من…
-
شهلا نوروزی
شهلا نوروزی پیله ی تنهایی لب فرو بستم شبی از دل هیاهوی…
-
سارا رجب پور
سارا رجب پور لبخند عشق عاشقی در فصل پاییز از بهاران خوش…
-
محسن زیدعلی
محسن زیدعلی همچنان غزل همچنان محسن زیدعلی دستم نمی رسد به اناری…
-
مهرنوش-مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده شکوفه ی امید برشطِّ لبم، بلم بلم، مرجانی تکثیرهزارقطره…
-
مينا مدیرصانعی خزان
مينا مدیرصانعی خزان ای که بی تو غزل و شعر به هم…
-
زهرا چشم براه
زهرا چشم براه من زنم نام دیگرم شادی ست بدنم درد می…
-
فاطمه انصاری
فاطمه انصاری کاش اش اصلأ تووی دنیا هیچ کس دردی نداشت کاش…