بانک مقالاتخبرهامقالات ادبی

بررسی ساختاری در شعر سپید (مریم راد)

مقاله پژوهشی در ساختار و قالبی شعر سپید

بررسی ساختاری در شعر سپید (مریم راد)

مقاله پژوهشی در ساختار و قالبی شعر سپید

چکیده:

مقاله ای که مشغول مطالعه آن هستید ، یک مقاله پژوهشی ست . این پژوهش با هدف رسیدن به( structure ) یا ساختار یکپارچه و منظم ، جهت یک قالب ادبی( شعر سپید) تهیه شده است.  در تقسیم بندی ادبی،

شعر سپید در زیر مجموعه شعر نو قرار دارد. به عقیده ی من(شعر نو)نیاز به تحقیق و تفخص بیشتری دارد، بنابراین از زیر مجموعه “شعر  نو” شاخه (شعر سپید) برای تحقیق و تفخص انتخاب شده است و به این منظور مقاله ای تحت عنوان “کنکاش در شعر سپید “از منظری دیگر به این مقوله می پردازد .

این مقاله تحت عنوان “کنکاش در شعر سپید ” یک مقاله انتقادی نیست ،اگرچه در برخی موارد ممکن است ؛ دیدگاهی انتقادی نسبت به ساختار شعر سپیدی که امروز ارائه می شود ؛داشته ب اشد. در این  مقاله ،

سعی شده  به بررسی و وجوه ساختاری شعر سپید پرداخته شود از این  جهت این قالب ادبی را از دیدگاه ترکیب بندی کلمات ، ساخت واژگان، ویژگی های ساختاری ، زیبایی شناسی ، بررسی محتوا و مضمون ، در صورت بیرونی و درونی مورد بررسی قرار دهد  .

کلید واژه ها:

کنکاش در شعر سپید؛ شعر شاملو؛ ساختار شعر شاملو؛ بررسی زیبایی شناسی ، بررسی محتوایی ، بررسی معنا و

مضمون ، ترکیب بندی کلمات ، ساخت واژگان  .

مقدمه:

اصطلاح شعر سپید نخستین بار توسط احمد شاملو در ایران به کار گرفته شده و معادل(  Blank verset) فرانسوی است. اما عده ای این اصطلاح را درست نمی دانند و ((شعر آزاد ) ) را پیشنهاد می کنند به همین علت این دو شعر به صورت  جا به جا یا یکسان در نظر گرفته می شوند که کاملا نادرست است.

در هر صورت امروز اصطلاح شعر سپید در محافل ادبی کاملا پذیرفته شده است . شاملو را بانی شعر سپید می دانند اما پیش از او کسانی در صدد تلاش در این مورد بوده اند که شایسته ی احترام است  .

در این مقاله در صدد آن هستیم که به بررسی ساختار شعر سپید ، ساخت کلمات و جنبه های محتوایی و زیبایی شناسی آن از منظری دیگر بپردازیم تا از این راه بتوانیم آشفتگی های موجود در این قالب را شناسایی و برطرف کنیم .

واژه های کلیدی:

شعر سپید ؛ ساختار شعر سپید ؛ زیبایی شناسی شعر سپید ؛ بررسی محتوایی شعر سپید  .

اصل مقاله:

آنچه در این مقاله تحت عنوان ( کنکاش در شعر سپید )بیان می شود حاصل تحقیق و تفخص چند ساله ای است که بخشی از آن با استفاده از نقد های پیاپی اتفاق افتاده و بخشی دیگر نتیجه ذهنی پرسشگر است که به دنبال چیستی و  چرایی این مطلب خستگی ناپذیر است .

شعر سپید در زیر مجموعه “شعر نو” قرار دارد و بر طبق تعاریف ارائه شده،شعر نو، اصطلاحا شعری ست که آزاد از تعهدات سنتی نسبت به اوزان قرار _دادی و قافیه ها باشد.  باید توجه داشت که نکته حائز اهمیت  در این تعریف این است که: منظور از آزادی، آزادی بی قید و شرط از جنبه های زیبایی شناسی نیست ، زیرا در این صورت همخوان با تعریف شعر نیست . “شعر نو”  پر از زیبایی های بیانی ست .این مسئله در شعر سپید هم مطرح است . برای

مثال:

آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز

آخر مرا شناختی ای چشم آشنا

چون سایه دیگر از چه گریزان شوم ز تو

من هستم آن عروس خیالات دیرپا

چشم من است این که در او خیره مانده ای

لیلی که بود ؟ قصه ی چشم سیاه چیست ؟

در فکر این مباش که چشمان من چرا

چون چشم های وحشی لیلی سیاه نیست

در چشم های لیلی اگر شب شکفته بود

در چشم من شکفته گل آتشین عشق

” بر گور لیلی / فروغ فرخ زاد  ”

سلاخی می گریست

به قناری کوچکی

دل باخته بود  ”  .

“احمد شاملو”

خوابید آفتاب و جهان خوابید

از برج فار، مرغک دریا، باز

چون مادری به مرگ پسر، نالید

“احمد شاملو”

آغاز انهدام چنین است

اینگونه بود آغاز

انقراض سلسله مردان یاران

وقتی صدای حادثه خوابید

بر سنگ گور من بنویسید

یک جنگجو که نجنگید

اما…..شکست خورد

“نصرت رحمانی”

1- بررسی شعریت در شعر سپید:

شعر، یکی از قدیمی ترین انواع ادبی ست و البته شاخه ای از هنر که شاعر، در آن از زیبایی سطحی تا فرم و بیان هنری احساسات و تکنیک های خاص  بهره می گیرند تا اثری خلق کند . پس در ابتدا باید به جنبه های هنری اثری که به آن لفظ شعر اطلاق می شود؛  نگریست. یعنی اثبات شعریت در اشعار ، در هر قالبی ، از ویژگی های مهم آن اثر است .

شعر( poem)، ترکیب بندی ای( a composition) برای رساندن احساسی زنده و خیال انگیز از تجربه همراه با کاربرد زبانی فشرده و برگزیده به سبب  توان آوایی و القایی و همچنین معنایی آن ، همراه با بکار گرفتن تکنیک های  ادبی ای چون وزن ساختاری ، آهنگ طبیعی ؛ قافیه یا کاربرد استعاره . ترتیبی  از واژه ها به صورت مصراع بویژه ترکیب آهنگین و گاهی قافیه دار ، بیانگر واقعیت ها ، ایده ها ، یا احساس ها به شیوه ای فشرده تر ، خیال انگیزتر و نیرومند تر از گفتار عادی.

آنچه که در تعریف شعر داریم این است که شعر، ثبت احساس در یک لحظه از زمان گذرا، در جوار دو عنصر  اندیشه و خیال است که با استفاده از  کلمات جاری شده است . بنابراین می توان معتقد بود که در چیستی و چرایی شعر

جنبه های زیبایی شناسی نقشی اساسی دارد . وقتی از اندیشه و تخیل در کنار هم  یاد می شود بدون شک یادآور فن بیان در ادبیات  خواهد بود و فن بیان از  ویژگی های بلاغی یک اثر است و در جهت تکامل زیبایی شناسی در یک اثر  در کنار معنا و محتوا، نقشی موثر خواهد داشت . هر اتفاقی که در شعر حادث  می شود در زبان جاری می شود ، حتی شکل یا صورت شعر نیز از زبان آن  جدا نخواهد بود .

دکتر شفیعی کدکنی معتقد است : ((شعر پدیده ای ست اجتماعی که با زبان سروکار دارد و زبان امری است بسیار پیچیده و دارای امکانات بی نهایت. یکی از این بی نهایت امکانات زبان همین حالت رسانگی روزمره آن است که

همه کس با آن سروکار دارند ولی هزار امکان دست نیافته در زبان هست که گاه ممکن است بر حسب تصادف کشف شود و گاه تجربه شاعران آن را کشف  کند . هر دو کلمه ای که در کنار هم قرار می گیرند نسبت میان آن دو از یک

رسانگی خبر می دهد ، ممکن است ما از حاصل چیدمان این دو کلمه مفهومی را درک کنیم که آشناست . وقتی یک عبارت بی معنی سروده می شود مرز میان شاعر و غیر شاعر مشخص می شود )). ( موسیقی شعر ؛ محمد رضا شفیعی کدکنی؛ ص 55

) 54_

شعر همان تجربه شاعر است ؛ همچنانکه یک تابلوی نقاشی یا یک تصنیف موسیقی نیز تجربه ی یک شخص نقاش یا موسیقی دان است . تجربه ی یک هنرمند مجموعه تصاویر محسوس ، معلوم و معقولی است که هنرمند در طول

زندگی خویش فرا گرفته است و در نفس خود ثبت نموده است . این تصاویر بسیار بی نهایت و گوناگون است و ترکیب آن تصاویر است که شخصیت و شا ن آدمی را شکل می دهد . استاد شفیعی کدکنی در تعریف تجربه ی شعری می

نویسد: (( تجربه ی شعری چیزی نیست که حاصل اراده ی شاعر باشد ، بلکه رویداد روحی است که نا آگاه در ضمیر او انعکاس می یابد ، مجموعه ای از حوادث زندگی اوست . به گفته ی الیوت : خواندن کتاب اسپینوزا و صدای

ماشین تایپ و بوی غذایی که برای شام در حال پخته شدن است ، همه اینها ممکن است تجربه ی یک لحظه باشد . )) ( شفیعی کدکنی ،محمدرضا :صور خیال در شعر فارسی ؛ ص .)21

شعر را همچنین می توان ظهور شاعر در قالب کلمات یا اصوات دانست اما نکته ای که اهمیت بنیادی دارد این است که شاعر در نمایش و تجلی دادن خود تا چه اندازه صداقت دارد ؛ اینجاست که شعر آیینه ی تجلی و تشخیص شاعر می شود (تحلیل ماهیت شعر و مبانی نظری عرفان ؛ دکتر حیدر قلی زاده ؛ فصلنامه دانشگاه تربیت معلم آذربایجان سال 2،شماره 5 ).

همانطور که از نام این قالب ادبی(شعرسپید) پیداست و در نگاه اول می توان به آن پی برد ، همجواری دو کلمه سپید و شعر ؛ علاوه بر اینکه یادآور یک قالب ادبی خواهد بود به مخاطب می فهماند که با یک شعر روبه روست. تعریف و تحلیل شعر؛ جز با بررسی و تحلیل ارکان سه گانه (شعر ؛شاعر ؛ مخاطب )ناقص و نارسا خواهد بود  . بنابراین باید تمام ویژگی های یک شعر از قبیل:  کمیت (    (Quantity؛ کیفیت ( Quality)، تناسب ( Relation)، شیوه بیان ( Manner) را با خود به  همراه داشته باشد تا بتواند در قالب یک شعر پذیرفته  شود .

یک شاعر سپید سرا برای بیان حالات درونی و ذهنیت خود به دنبال واژگان است تا اثری خلق کند که خروج از هنجار های متداول سنتی در محور زبان باشد . بنابراین شاعر سپید سرا به دنبال نو آوری ست . این نو آوری خارج از محور زبان نخواهد بود . شعر سپید ، آزاد از جنبه های زیبایی شناسی و ویژگی های زبانی نیست بلکه شعر سپید نوعی دیگر از قوالب شعری زبان فارسی ست که علاوه بر جنبه های زیبایی شناسی  و رسیدن با ماهیت شعری از ویژگی های زبانی به صورت خودآگاه و ناخودآگاه برخوردار است .

قفسم را خورده ام

باد افتاد توی یال هایم

روزی که دندان هایم برق می زد

سر به زیر افتاد

قرار چه بود: رام، دام، آرام؟

پنجه ام سرازیر می شود بی قرار!

“قربانعلی1386:47 ”

یکی از دلایل سرودن شعر سپید واگویه های ذهنی یک انسان است که در تلاطم امواج زندگی به سویی کشانده شده و احساسات او را برانگیخته است و با اندکی تفکر و بیانی لطیف که به طور عموم خاصه شاعران است به روی کاغذ آورده  شده ، بدون آنکه به سختی و پیچیدگی های ساختاری و یا حتی به وجه بیرونی  آن بیاندیشد . شاید در مقایسه با محدودیت های وزن و قافیه ی شعر کلاسیک دچار ساده انگاری شده و آن را راهی آسان برای بیان عواطف و احساسات  خود می داند . در صورتیکه شعر سپید هم حدود و مرزهایی برای خود دارد که شاعر سپید سرا را ملزم به رعایت می کند ، تا مخاطب بتواند درک درستی از اثر خلق شده داشته باشد و به لحاظ بررسی زبان و زیبایی شناسی و همچنین وجه بیرونی، شعریت را در خود به اثبات برساند . در شعر نوعی نظم در ساختار وجود دارد که این ساختار می تواند یک وجه

بیرونی و یک وجه درونی داشته باشد . وجه بیرونی شعر همان شکل شعر یا نمای بیرونی یا قالب آن است و با نظمی که در خود دارد می تواند قالب اثر را تعیین کند . همین ویژگی وجه تمایز یک قالب از قالب دیگر خواهد بود. به لحاظ بررسی سبک شناسی نیز این قالب(شعر سپید) دچار ضعف هایی ست که با گذشت چند دهه ،همچنان با آن دست به گریبانیم . در کارنامه شعر نو در حالت کلی چند سبک شعری با فاصله زمانی کوتاه از یکدیگر ایجاد شده است که این مسئله نشان دهنده آن است که سبک قدیمی تر نتوانسته زمینه را برای سبک های بعدی فراهم کند و این سبک ها به صورت پی درپی و با تعجیل ایجاد شده اند . به غیر از شعر نیمایی ؛ بقیه سبک ها نتوانسته اند مانیفست یا راهنمای جامع و کامل که کاربردی باشد، جهت راهگشای مخاطبان خود ارائه کنند و اگر مانیفستی ارائه شده در حد یک تئوری باقی مانده و در جنبه های ساختاری به تکامل نرسیده .  این مسائل سبب می شود که شعر سپید امروز دچار آشفتگی های بسیاری باشد و نتواند به لحاظ ساختار(structure) به تکامل برسد ، از این حیث؛  گاهی اوقات به نثر طعنه می زند و از طرف دیگر به لحاظ بررسی زبان و زیبایی شناسی ، همچنین بیان و محتوا نیز دچار خلل می شود.

شعریت یک اثر را در وجه درونی، شکل شعر به وضوح می توان یافت . وجه درونی یا ساخت شعر همان کیفیت ترکیب و هماهنگی عناصر تشکیل دهنده کل یک شعر است که در آغاز و پایان گذرگاه ها و پیوندها و کیفیت ارتباط تصاویر و مفاهیم ، هماهنگی اشیاء با تصاویر نمودار می گردد .بنابراین می توان معتقد بود که شعر سپید در وجه درونی خود با تعمق و ظرافت بیشتری در مقایسه با وجه بیرونی عمل کرده است  .

سیروس شمیسا معتقد است:  ((شعر سپید هرچند آهنگین است ؛اما وزن عروضی ندارد و جای قافیه ها در آن مشخص نیست )). (شمیسا،  1342:346)

قافیه در این قالب شعری جایگاه خود را از دست داده است زیرا قافیه در شعر کلاسیک با نظمی که در محل قرار گیری و ساخت خود دارد در موسیقی کناری اثر ؛ نقش تعیین کننده دارد ،  در حالیکه شعر سپید از موسیقی درونی و موسیقی معنوی بهره می گیرد و نسبت به موسیقی بیرونی و کناری بی نیاز  است .

شعر سپید از نظر منطق و مکانیسم های شعری ، تخیل و ادراک هنری ، آهنگ و تناسبات درونی نیز با نثر تفاوت دارد .

این قالب شعری قابلیت آن را دارد که حاوی مضامین عمیق و لطیف ،حاوی تفکرات و اندیشه های نو و یا کلاسیک ، جهت گیری اجتماعی و سیاسی، مذهبی و …باشد.

((آه اگر آزادی سرودی می خواند

کوچک

همچون گلوگاه پرنده ای

هیچ کجا دیواری فروریخته

بر جای نمی ماند

سالیان بساری نمی بایست

دریافتی را

که هر ویرانه نشان از

غیاب انسانی است ) )

((شاملو))

2- بررسی زبان در شعر سپید:

هر شیوه ای که برای نوشتن یک اثر ادبی برمی گزینیم در زبان ،معنا می گیرد . یعنی صاحب اثر با استفاده کلمات به بیان اهداف خود می پردازد. درواقع شعر یعنی زیبایی آفرینی با زبان . زیرا زبان جنبه ی هنری و خلاق دارد و با سبک و زیبایی عجین شده است .(شمیسا ؛ 125؛ 1378)

زبان اولین و مهم ترین ماده ی شعر است . هیچ کدام از این مصالح بیرون از ساختار هنر زیبا نیستند . واژه ها ؛ ترکیب ها یا صورت های نحوی زبان ؛ بیرون از ساختار شعر نه زشتند و نه زیبا . زیبایی زبان  شعر حاصل بهترین گزینش و ترکیب و هماهنگی آنها با دیگر عناصر شعر است . (پورنامداریان ؛ 451؛ )1381

زبان امری است بسیار پیچیده ودارای امکانات وسیع، این امکانات سبب ایجاد سبک ها و شیوه های متفاوت می شود . درچیستی و چرایی شعر جنبه های زیبایی شناسی  و معنا و محتوا ، موسیقی  نقش دارد و همه اینها در زبان معنا می گیرد . به گفته دکتر شفیعی کدکنی :)) شعر حادثه ایست که در زبان روی می دهد و در حقیقت گوینده شعر با خود شعر عملی را در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی یا به قول ساختگرایان زبان اتوماتیکی تمایزی احساس می کنند . این عمل می تواند شناخته شده یا غیر قابل شناخت باشد. ) ) (موسیقی شعر؛ محمدرضا شفیعی کدکنی ؛ 55 )

در تجزیه و تحلیل یک کلام بسط یافته دو عامل مهم دخالت دارند ، نخست اینکه کلام جزیی از تعامل اجتماعی جاری است که در آن اطلاعات از شخصی به شخص دیگر منتقل می شود ، دوم اینکه زبان یک شعر عنصری است عمومی و عملی و درنتیجه وسیله ای است غیر حساس که هر کس موقع بکار بردن آن را تناسب احتیاجاتش می کند و بنا به شخصیت خود دگرگون می سازد . زبان در اصل چیزی است که اساس آن بر آمار و حساب است و هدفش کاملا  عملی ست . زبان می تواند نقش های مختلفی را به عهده بگیرد از قبیل نقش های عاطفی ، ترغیبی ، ارجاعی ، فرازبانی ، همدلی ، ادبی که هر کدام  تعاریف خود را دارد و نشان دهنده حرکت عملی زبان هستند. (کورش صفوی ؛34؛35؛36؛37؛ 1395)

زیبایی زبان را باید در چهار بخش آوایی ؛ واژگانی ؛ ترکیب و صورت های نحوی جستجو کرد . آواهای شعر علاوه بر اینکه نقشی در زیبایی موسیقیایی شعر دارند گاه هماهنگ با بقیه واحد ها خود القا کننده ی معنی و بدون توجه به معنی آشکار واژها ؛ تصویر ساز؛ زیبایی آفرین و بیانگر عواطف هستند.  بنابراین شاعر با انتخاب کلمات و واژگان که دارای حروفی خاص هستند

؛تصویری از آنچه قرار است به یاری واژه و تصویر بیان کند و به وسیله آن حروف القا می کند  .

از دهلیز های خم اندرخم و

پیچ اندر پیچ

از پی هیچ

(شاملو 618؛1379؛ پورنامداریان ؛396؛1381)   

واژگان سازنده ی شعر نقش مهمی در ایجاد شگفتی و لذت و زیبایی آن دارند. واژه ها در زمره ی اصوات اند . شاعر در موقعیت های گوناگون از واژه ای خاص استفاده می کند . زیبایی واژه در بافت و ساختار شعر جلوه می کند .در واقع واژه ها وقتی از ارکان و عناصر زیبایی در شعر محسوب می شوند که با بقیه ارکان شعر خصوصا عاطفه ؛ هماهنگ باشند .(محمدرضا شفیعی ؛ 272؛ 1375)

شغالی

گر

ماه بلند را دشنام گفت

پیرانشان مگر

نجات از بیماری را

تجویزی این چنین فرموده بودند .

(شاملو ؛ 715؛ 1379)

بیش از هر چیز باید توجه داشت که زبان ، لحن و بیان شعر باید با مضمون مطرح شده در شعر متناسب و در یک جهت باشد  فرض ا  اگر از مضمونی  اساطیری استفاده می شود باید انتخاب واژگان نیز متناسب با سوژه مورد نظر باشد یا به اصطلاح آرکائیک باشد تا به لحاظ موسیقی و لحن و بیان متناسب با مضمون بشود . موسیقی نیز به پیروی از زبان تحت تاثیر قرار می گیرد تا بهتر بتواند بیانگر مفهوم باشد .

بگذار از ما

نشانه ی زندگی

هم زباله ئی باد که به کوچه می افکنیم

تا از گزند اهرمنان کتاب خوار

که مادربزرگان نرینه نمای خویش اند _ امان مان باد

((شاملو))

ترکیب ها که از واج ها ی زبان تشکیل شده اند و ویژگی خاصی در خود دارند شامل لطیف و خشن هستند از این رو همنشینی آنها در تک واژ ها ؛ واژه ها ؛ ترکیبات آهنگینی پدید می آورند که متناسب با حالات و مفاهیم گوناگون است به  همین علت کیفیت ترکیب تک واژها در ساختن واژه های ترکیبی و همچنین ساخت گروه های واژگانی و سازگاری آن با مفاهیم ونقش آنها در تاثیر عواطف از عوامل مهم زیبایی کلام است . ترکیب های حاصل از گروه واژه ها غالبا از توصیف ؛ تصویر سازی ، یا ایجاد موسیقی درونی شعر آفریده می شوند و با توجه به زیبایی و تازگی موجب تمایز سخن و توانایی شاعران می شوند . مثالی  از دکتر شفیعی کدکنی می زنم .

درین شب های هول هرچه در آن رو به تنهایی

چراغ دیگری بر طاق این آفاق روشن کن

یکی فرهنگ دیگر

نو

بر آر ای اصل دانایی

(دکتر شفیعی ؛29؛ 1382)

محور همنشینی زبان فارسی چه از نظز گسترش جمله؛ چه از نظر جابه جایی ارکان آن؛ دارای امکانات بسیار گسترده ای است. زیباترین ساختار جمله آن است که با عناصر دیگر شعر از قبیل عاطفه و تخیل و موسیقی همراه و هماهنگ باشد و بهترین ترکیب کلمات همان ترتیبی است که از مفهوم کلی از طریق آن به بهترین وجه بیان شود. (پرین ؛ 153 : 1373)

گاهی با توجه به مخاطب و احساسی که شاعر می خواهد به آن منتقل کند ترتیب معمولی واژه ها زیباترین شکل همنشینی واژه است مانند شعر زیر از  فروغ فرخ زاد  :  (فروغ صهبا ؛1384)

آیا شما که صورتتان را

در سایه نقاب غم انگیز زندگی

مخفی نموده اید

گاهی به این حقیقت

اندیشه می کنید

که زنده های امروزی

چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند

(فرخزاد ؛347؛1368)

درواقع منطق زبانی به چگونگی رفتار با واژگان و صرف و نحو آن توجه دارد که در پیوند با اندیشه شکل می گیرد زیرا بافت زبان نمی تواند جدا از بافت اندیشه باشد و اصولا بسیاری از عناصر و عوامل سنتی یا اخلاقی به خاطر تکرار یا تک آوایی بودن سبب تقلیل در زبان می شوند  .

در آواز خونین گرگ و میش

دیگرگونه مردی آنک

که خاک را سبز می خواست

و عشق را شایسته ی زیباترین زنان

که اینش

به نظر

هدیتی نه چندان کم بها بود

که خاک و سنگ را بشاید

((احمد شاملو))

این مثال از شعر شاملو نشان دهنده بافت شعر و بافت اندیشگانی اثر ، رفتار واژگان نسبت به صرف و نحو در زبان و  موسیقی ایجاد شده در آن است . شعر سپید با کنار گذاشتن هنجار های سنتی مثل عروض و قافیه (ساخت  شکنی)  درواقع به خلق زیبایی در بطن خود و عینی سازی محتوا و بار هنری کلام می پردازد و شاعر سپید سرا از انتخاب کلمه به کلمه خود هدفی، جهت انتقال به مخاطب را دارد و از کلیشه ها دوری می کند و دست به آفرینش و نوآوری می زند .

بیابان را سراسر مه گرفته است

چراغ قریه پنهان است

موجی گرم در خون بیایان است

بیابان خسته

لب بسته

نفس بشکسته

در هذیان گرم عرق می ریزدش

آهسته از هر بند

((احمد شاملو))

در این مثال به وضوح نمایان است، اگر هر واژه از آن کسر شود این اثر دچار نقص در معنا و محتوا، زیبایی شناسی و موسیقی می شود . یعنی در شعر سپید هر کلمه مطابق با هدفی که گوینده در ذهن دارد ، در کنار هم چیده می شود . پس هیچ کلمه ای بی هدف در کنار هم چیده و یا رها نمی شود .

شعر سپید به لحاظ بررسی ساختاری از دو جنبه مورد بررسی قرار می گیرد .

الف:  تاثیر تقطیع ( segmentation)و موسیقی بر شعر سپید:

وقتی یک شعر به روی کاغذ نوشته می شود و در زبان جاری می شود شامل کلماتی ست و هر کلمه متشکل از (morphophonem)ها یا واج هاست . این واج های تشکیل دهنده در صورت گفتاری ،حرفی مورد نظر هستند که شاعر به کمک آنها هدفی را بیان می کند در واقع شاعر واج ها را به خدمت خود می آورد و از همجواری و چیدمان آنها در کنار هم ؛ شعری با مفهومی خاص را می سازد . چیزی را توصیف می کند یا تصویری را خلق می کند . شاعر با تجربه سعی می کند توصیفات متفاوتی را بیافریند و معنایی تازه را بسازد بنابراین خلق یک شعر برای شاعر با تجربه با کشف و شهودی تازه اتفاق می افتد . از طرف دیگر زبان فارسی جز زبان های خوش آهنگ دنیا ست و این خوش آهنگی وقتی به گوش مخاطب زیبا تر می نشیند که کلمات به درستی و در کنار یکدیگر چیده شوند تا بتوانند به کمک جنبه های موسیقیایی  درک درستی از کلمات  را به مخاطب منتقل کنند .

ای شرم!

ای کبود!

تنها برای مردمک چشم اوست

گر می پرستم ات

((احمد شاملو))

این مثال بخشی از شعری بلند است که هم جنبه های موسیقیایی را نشان می دهد و هم تقطیع آن را .

عمده ترین وسیله بیان زبان ؛ گفتار است .یعنی تولید زنجیره ای از آواهای گفتاری با بالا آمدن هوای درون شش ها و خارج شدن آنها از دهان و بینی بوجود می آید و مجرایی که هنگام صحبت ، هوا در آن جریان می یابد

مجرای گفتار یا مجرای آوا نامیده می شود . مجرای گفتار انسان بزرگ و طویل است و امکان تولید آواهای گفتاری دست کم چندین و چند همخوان واکه های متمایز را برای ما بوجود می آورد.

نویسنده:

تقطیع یا( segmentation) در شعر سپید با اصولی متفاوت نسبت به شعر کلاسیک انجام می شود .زیرا موسیقی موجود در شعر سپید یک موسیقی درونی ست ؛ این موسیقی در گرو زنجیره گفتار است نه در گرو اوزان عروضی . بنابراین ظرفیت آوایی هر کلمه در روانی موسیقی نقشی موثر دارد و تقطیع باید بر اساس ظرفیت آوایی و میزان نفس گیری در طول زنجیره ی گفتار اتفاق بیوفتد تا خوانش اثر به صورت روان و صحیح اتفاق بیوفتد و تطابق صورت نوشتاری و گفتاری اثر برابر باشد،  که هم درکبهتری به لحاظ موسیقی حاصل شود و کلمات توانایی موسیقیایی خود را ثابت کنند  و هم مخاطب یا خواننده متوجه منظور و هدف گوینده باشد .  بنابراین تقطیع علاوه اینکه بر جنبه های موسیقیایی اثر تاثیر می گذارد از ویژگی های ساختاری یا( structure) شعر سپید  می باشد .

زیر خروش و جنبش ظاهر

زیر شتاب روز و شب موج

آنجا مه نور و ظلمت آرام خفته اند

درهم ولی گریخته از هم

آنجا که راه بسته به فانوس دار روز

آنجا که سایه می خورد از ظلمتش به روی

رویای رنگ دختر دریای دور را

اینترنتی نویسنده:

آنجا کبود خفته

نه غمگین نه شادمان

((احمد شاملو))

نباید فراموش کرد که ویژگی های دیگر زبان نیز در موسیقی نقش دارد . از جمله استفاده از زبان هنجار ؛ رعایت قواعد و قوانین صرف و نحو ؛ دستور زبان ، استفاده از زبان آرکائیک ، استفاده از ویژگی های بیانی و علم بلاغت ؛ صنایعی مانند لف و نشر ؛ تبیین  و تفسیر ؛ تنسیق الصفات ؛ تجرید؛ مدح شبیه به ذم یا ذم شبیه به مدح ؛ توجیه یا مختمل الصدین برخاسته از ساخت های نحوی ؛ که شاعر با تمهیدات خاص و هنرمندانه به وسیله آنها دست به آفرینش می زند( . فروغ صهبا  ؛1384) .باید پذیرفت وقتی از شعر صحبت به میان می آید،  زبان اتوریته خود را اعمال می کند و به دنبال آن یک سری صناعات از طریق زبان وارد شعر می شود و می تواند زمان و مکان را بگیرد و بیشتر در معنا نشو و نما کند و از این طریق به مخاطب کمک کند تا با میل و اراده خود بافت سازی را برای شعر ؛ در ذهن خود  ادامه دهد .

من آن خاکستر سردم که در من

شعله همه عصیان هاست

من آن دریای آرام ام که در من

فریاد همه توفان هاست

((احمد شاملو))

 

ب:  تاثیر  حلقه های زنجیره ی روایی در شعر سپید:

برای شناخت حلقه های زنجیره ی روایی باید تا حدودی با زبان گفتاری آشنا باشیم. زبان گفتاری به سه صورت اصلی، بیان عاطفی ، گفتگوی دو نفره، تک گویی  مشاهده می شود . شکل اول (بیان عاطفی) را نمی توان گفتاری به معنای واقعی دانست چون در آن هیچگونه اطلاعات یا ارتباط  خاصی به کمک زبان پیام رسانی نمی شود . “بیان عاطفی” تولید گفتار عاطفی است که با هر نوع محرک غیر منتظره ای برانگیخته می شود .

“گفتگوی دو” نفره به شکل پرسش و پاسخ خود را نشان می دهد و بیشتر مربوط به نثر و داستان می شود و” تک گویی “به شکل نقل رویداد ها بیان می شود . این نقل می تواند توصیفی باشد یا شکل تجزیه و تحلیل روابط منطقی و علت و معلول مربوط به یک رویداد باشد . یعنی دال و مدلول ها در آننقشی تعیین کننده دارند . در سرودن شعر سپید بیشتر با این شیوه سرو کار داریم .

در”تک گویی” گوینده هم مسئول انگیزه کلام و هم مسئول طرحواره کلی آن است . برای تعیین جریان بسط یافته و تک نفری لازم است که انگیزه طرحواره به اندازه کافی پایدار باشد این کلام به نوبه ی خود می تواند به چند قطعه معنی دار تقسیم شود. این قطعه ها ساختار به هم  پیوسته ای را تشکیل می دهند بنابراین در مقابل همخوانی های نا مربوطی که ممکن است این نظام بسته را بر هم بزند ،بازداری ایجاد نماید . بعلاوه گوینده باید از تکرارهای مکرر عناصری که بکار گرفته شده  خودداری کند .اگر کلام نقل ساده چیزی است که دیده یا تجربه شده  و اگر این  توصیف خطاب به شنونده ای است که با موقعیت های کلی و انگیزه ی گوینده آشنایی دارد و تک گویی به صورت کاملا هموار جریان می یابد ، در این موقعیت ها که نقص دستوری یا حذف جایز شمرده می شود .ضرورتی ندارد که برای تشخیص اجزای تشکیل دهنده کلام از کار افزاری خاص استفاده شود . اما اگر قرار است اطلاعات به هم پیوسته و زنجیره ای بیان شود؛ کار  گوینده این است که اطلاعات را به شکل هماهنگ که دارای سازمان بندی منطقیباشد ارائه دهد . برای این مقصود لازم است مهم ترین قسمت ها برجسته شود و برای مربوط ساختن نکته ای به نکته ای دیگر ؛ انتقال منطقی و روشنی صورت پذیرد، یا گوینده سعی کند شنونده را از مضمون درونی و انگیزه های هیجانی نهفته در ورای یک متن آگاه سازد و صرفا به تبادل اطلاعات اکتفا ننماید . بنابراین در این حالت “تک گویی” ساختاری دگرگون می یابد . می توان گفت که “تک گویی” گواه این امر است که اندیشه صرفا در گفتار؛ صورت خارجی پیدا نمی کند ،بلکه تولید این گفتار خود نمایانگر فرایندی پیچیده است که طی آن قصد اولیه به گفتار به هم پیوسته تبدیل می شود و در این مرحله مضمون خود را آشکار می سازد . یک “تک گویی” یا منولوگ( monolog) خطاب به شنونده حاضری است که سخنان گوینده را می شنود و به آن پاسخ می گوید . بعد ساختاری گفتارهای بسط یافته ،کوتاه و کارکرد آنها گزاره ای است . این تغییرات، رمزگذاری مجدد آغازین را در قالب بیان گفتاری به هم پیوسته و زنجیره ای ممکن می سازد . در این دو شکل  عناصر زبانی ( وابسته به معنا ) و غیر زبانی (وابسته به فعالیت عملی ) به هم مربوط می شوند و کاربرد صور دستوری و ساختار های معنایی خود را می یابند . یک نحو یا دستور برای یک زبان ابزاری است برای سوا کردن جملات درست ساخت یا به لحاظ دستوری درست ؛ از میانتمام رشته های ساخته شده از کلمات آن زبان . ساده ترین الگو برای بیان یک جمله ساده که متشکل از عناصر جمله است می تواند به صورت کلی در دو گروه اسمی و فعلی تشکیل شود و هر گروه عناصر خود را دارد.

به طور مثال :آن پسر آن توپ رنگی را دارد .

این نمودار نشان می دهد که یک جمله در زبان ما می تواند به این صورت نمایش داده شود که نشان دهنده ی نقش های دستوری در زبان هستند و می توانند نشان دهنده ساختار های دستوری زبان باشند .این ساختار های دستوری حلقه های زنجیره ی روایی را می سازند . (در آمدی به فلسفه زبان ؛ ص 215 و 1392)

شاکله اصلی صورت بندی دستور بر این فرض استوار است که دانش زبانی  اهل زبان در چندین حوزه مستقل و مجزا سازماندهی شده است. قواعد موجود در هریک از این حوزه ها توصیف کننده بخشی از توانش زبانی اهل زبان هستند . به عنوان مثال حوزه ی نحو در بر گیرنده ی قواعد و اصولی است که می توانند ترکیب کلمات در گره های نحوی و گروه های نحوی در جملات خوش ساخت زبان را به صورت منطقی تبیین نمایند . (درسنامه دستور ساختی هافمن ؛ ص 1)

واژگان در هر زبان در بر گیرنده ی نشانه هایی هستند که ماحصل ترکیب اختیاری و منحصر به فرد صورت زبانی و معانی متناظرشان هستند . (همان ؛ ص

)2 اگر بخواهیم شعری سپید داشته باشیم متمایز از نثر های ادبی شاعرانه  با عمر چند قرن ، باید در حلقه های زنجیره ی روایی فاصله ایجاد کنیم، این فاصله در روایت اثر؛ ایجاد شکاف می کند و این شکافها در صورت کلی آن وجه تمایز شعر سپید و نثر خواهند بود . هم عامل تاو یل در اثر می شوند و هم عامل زیبایی. به شرطی که به صورت حساب شده از حلقه های زنجیره ی روایی کسر کنیم. کسر شدن از حلقه های زنجیره ی روایی متغییر است . یک دسته،بسته به جایگاهی که در روایت اثر پیدا می کنند شامل حرف عطف، حرف اضافه، حرف ربط به سهولت قاب ل حذف هستند و دسته دیگر بنا به جایگاه و نقش دستوری که در جمله به خود می گیرند به سهولت قابل حذف شدن نمی باشند زیرا معنا و محتوا را تخت تاثیر خود قرار می دهند و عامل تغییر معنا خواهند بود . مانند نموداری که در بالا ارائه شد . حذف هر کدام از عناصر دستوری عامل تغییری کلی در جمله و روایت اثر خواهد بود . بنابراین حذف حلقه های زنجیره ی روایی سبب بوجود آمدن؛ وجه بیرونی یا قالب شعر سپید می شود و نکته حائز اهمیت این است که حذف این حلقه ها نباید آسیبی به  معنای گزاره ای اثر وارد کند .

پشت درهای فروبسته

شب از دشنه و دشمن پر

به کج اندیشی

خاموش

نشسته ست

((احمد شاملو))

3_ جنبه های زیبایی شناسی و معنایی در  شعر سپید:

به لحاظ آنکه شعر نیز یک هنر متعالی ارزیابی می شود و هر اثر هنری در بنیان خود زیباست پس می توان آن را از دیدگاه زیبایی شناسی بررسی کرد. در شعر ظهور عاطفه  و احساس در قالب زبانی مخیل شکل می گیرد و با موسیقی  مناسب و هماهنگ ، توان تاثیر و القا پیدا می کند . بنابراین زیبایی زبان، موسیقی و تخیل در بخش رو ساخت و زیبایی محتوا در بخش ژرف ساخت ارکان سازنده ی زیبایی شعر است .(مبانی زیبایی شناسی شعر : ص ؛1،1371)

در این راه مشکل عمده آن است که سلیقه های شخصی ؛ عقاید مکتبی _فلسفی فرهنگ ملی و جایگاه تاریخی هر شخص و گروهی در راه شناخت و تعیین ارکان زیبایی بسیار موثر و موجب بروز اختلاف در بین مدعیان زیبایی شناسی بوده . با این وجود زیبایی شناسی از گذشته های دور مورد توجه دانشمندان بوده است و به آسانی و به طور صریح نمی توان گفت که در گذشته این شاخه از دانش بشر را چه می نامیدند .

در بین انواع هنر، شعر هنری کلامی است و به لحاظ آنکه در قالب زبان اراده می شود خیلی بیشتر از هنر های دیگر با مخاطب پیوند دارد در صورتی که برخوردار از زیبایی باشد می تواند او را به اقناع درونی برساند . ادگار آلن پو در باره شعر و زیبایی آن می گوید ” شاعر با نیک و بد یا  حقیقی بودن کاری ندارد سرو کارش فقط با زیبایی است .وظیفه ی نخستین او رسیدن به زیبایی  برین است که این جهان جلوه ای از آن است ” . بسیاری از نظریه هایی که درباره زیبایی شناسی شعر مطرح شده است بر اساس ذوق و سلیقه است . ذوقهم از یک طرف قواعد مشخصی ندارد و از سوی دیگر در افراد مختلف فرق  دارد . بنابراین نمی توان برای فهم زیبایی قائل به همان ابزار مفهومی ای شد که در ادراک علمی کارایی دارد. اما همین ذوق و سلیقه های گوناگون و بدون  معیار با تکیه بر شیوه هایی که در نقد شعر بر اثر تجربه به دست آمده موثر  است . گاه درباره بعضی شاعران بدون اینکه مرتکب اشتباه شوند و به نتایج  یکسانی برسند احکامی صادر می کنند که ممکن است مورد پذیرش همگان  قرار بگیرد .

زیبایی شعر در سه حالت کلی الف :  زیبایی برونی؛  ب:  زیبایی درونی ؛ ج:

زیبایی حاصل از هماهنگی   تقسیم می شود .

زیبایی برونی خود شامل سه قسمت می شود:

(الف-1) :  زیبایی زبان شامل آواها ، واژگان ؛ ترکیب ها و  نحو

(الف -2) :  زیبایی موسیقیایی شامل موسیقی بیرونی(وزن)، کناری (قافیه و ردیف)، درونی(تکرار واژها و آواها، ترکیب ها ) ؛ معنوی ( در حوزه تقارن ها ، تضاد ها ؛ شباهت ها و) …

(الف -3) :  زیبایی تخیل که شامل تشبیه ؛ استعاره ، مجاز ؛ سمبل،

تشخیص ؛ حس آمیزی ، تمثیل ، اسطوره ، اغراق ، ایهام و . ..تصویر که دربلاغت قارسی آن را صورت خیال و جمع آن را صور خیال معرفی کرده اند و حاصل نیروی تخیل شاعر است.

ب : زیبایی درونی یا محتوا شامل عاطفه یا احساس ، اندیشه ، معنی می شود.

برخی از نظریه پردازان شعر ،محتوا را روی دیگر سکه می دانند و گروهی محتوا را هدف غایی شعر دانسته اند. در اصل شکل گیری شعر برای بیان

محتوا ست . یعنی هدف شاعر از سرودن شعر آن است که محتوایی اخلاقی و   آموزش دهنده را عرضه کند .

معنی ،صورت زیبای شعر همچون جامه ی زیبا و دلربایی است که بایسته است ؛ صنم زیبای معنی را در بر می گیرد یا مانند صدف زیبایی است که اگر تهی از  گوهر های گران بها باشد ارزشی ندارد . کسانی که نسبت به معنی در شعر بی  اعتنا هستند زیبایی جامه چشم آنها را از مشاهده عروس معنی باز می دارد.

(همان ، ص 5ص 3 )

می توان معتقد بود اصطلاح معنا دربرگیرنده ی نقش های زبانی ساخت و ویژگی های موقعیت توصیف شده به وسیله ی ساخت و نیز مشخصات گفتمانی است که ساخت در آن بکار برده می شود . علاوه بر رابطه ی کلی که بین صورت و معنای یک ساخت وجود دارد ؛ بین عناصر تشکیل دهنده صورت  یک ساخت زبانی و مولفه های زبانی و مولفه های معنایی سازنده ی بخش معناییآن ساخت نیز رابطه ای متناظر و یک به یک برقرار است .(درسنامه دستور ساختی ؛ توماس هافمن ؛ ص 5, 6 )

مسئله معنای یک واژه تا حد زیادی به تک تک واژه ها و عناصر زبانی بستگی دارد . در بخش معنا ما هم به معنای مستقیم می پردازیم و هم به معنای عاطفی و  ضمنی. یک عنصر واژگانی مانند هر عنصر زبانی دیگر جایکاه خاص خود را در الگوی زبانی دارد ؛ بنابراین  ارتباط هر عنصر با عنصر دیگر می تواند ساختار کلی واژگان زبان را مشخص کند  .آمیزه ی معنی واژه و نحو نه تنها باعث می شود گفته های ناهنجار را نپذیریم ؛ بلکه این امکان را به ما  می دهد که از جمله ها ی عادی نتیجه گیری و استنتاج کنیم .(مبانی زبان شناسی ؛ص 145 ) 155

در هر حال شعر حقیقی یک تجربه است ، تجربه ی شاعرانه که حالت یک دستگاه را دارد یعنی هر جز آن باید پیوندی ارگانیک با بقیه اجزا داشته باشد. اگر شعر مجموعه ی  مصراع ها یا بیت های زیبایی باشد با بخش های گوناگون آن زیبا و لذت بخش است اما بدون پیوند چه پیوند درونی ،چه پیوند بیرونی فقط منظومه ای را تشکیل می دهد مانند چندین شاخه گل زیبا در کنار هم که تشکیل دسته گل زیبایی می دهد اما فاقد ریشه و آوند های متصل به هم  است بنابراین بعد از مدتی پژمرده می شود . زیبایی کلی یک شعر نیز حاصلپیوند و هماهنگی زیبایی یکایک اجزای آن است . زیبایی محور افقی و عمود ی تصاویر شعر استخوان بندی آن را می سازد . مولفه های شعر سپید از چهار منظر تصویر ، زبان ، موسیقی، اندیشه قابل بررسی ست .  تصویر در مکاتب گوناگون تعاریف متعددی دارد . اما آنچه در شعر سپید تحت  عنوان تصویر حائز اهمیت است این است که تصاویر باید با زمینه عاطفی  همراه باشد تا بتواند افق دید تازه ای از مضمون در او خلق شود . تصاویر می توانند دارای فضا سازی لازم با استفاده از استعاره ؛ اغراق، حس آمیزی،  تشبیه ؛ مجاز ؛  تلمیح، و … باشد  . در شعر سپید شاعر به دنبال آن است تا میان پدیده های گوناگون کشفی جدید در انواع تصویر را نشان دهد و در این  مسیر جریان سیال ذهن گوینده بسیار حائز اهمیت می باشد . این جریان سیال می تواند عامل حرکتی شود که به شاعر در کشف های بی بدیل و نو یاری رساند .

شب با گلوی خونین خوانده است دیرگاه

دریا نشسته سرد

یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور فریاد می کشد .

((شاملو))

زمانی که شعر ؛ به محور عمودی پایبند باشد ، ویژگی را در خود؛ ارائه می دهد که سبب انسجام  وحدت اندیشه و خیال می شود که در( composition)  آن قابل بررسی ست .این مسئله در روایت اثر نیز نقش دارد . از این جهت شعر کامل؛ شعری ست که شروع و پایان بندی درستی داشته باشد و از جنبه های هنری آن غافل نباشد . آشنایی زدایی( Defamiliarization) یکی از ویژگی های بارز شعر سپید است و در آن برجسته سازی و هنجار گریزی به گونه ای اتفاق می افتد که برای آفرینش اثر ادبی لازم است. هدف هنر افشای آن حسی است که از طریق  ادراک (شهود) حاصل می شود نه دانستن سطحی شان . تکنیک هنر “بیگانه سازی ” (نا آشناگری ؛ غریب سازی)  ابژه ها ست تا به واسطه دشوار ساختن فرم ها مدت زمان ادراکشان فزونی یابد چرا که عمل ادراک در نهایت خود دارای جنبه ای از زیبایی است  . بنابراین هدف هنر انتقال حس چیز ها ست آنگونه که ادراک می شوند نه آنسان که دانسته می شوند از این رو هنر باافزودن بر دشواری و زمان ,  فرایند ادراک از آنها آشنایی زدایی می کند . هنجارگریزی به صورت نحوی اتفاق می افتد و آن به معنی گریز از قواعد نحوی حاکم بر زبان است ؛ هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است که مطابق زبان معیار نظم می یابد اما در زبان شعر این نظم و ساختار به هم می خورد و نوعی برجسته سازی شکل می گیرد به عبارت دیگر شاعر از امکانات دستوری زبان در جهت برجسته نمودن شعرش بهره می جوید . هنجارگریزی در سطح صرف می تواند شامل ساخت واژگان با استفاده از قوانین واژه سازی باشد . البته شاعر برای بیان مفاهیم جدیدی که در ذهن می پروارند نیاز به  واژگان جدیدی نیز دارد تا مفاهیم را به بهترین شکل ارائه دهد بنابراین از امکانات زبانی بهره گرفته واژگان و ترکیبات تازه ای می سازد . این واژگان تازه بر زیبایی شعر می افزاید و اگر درست اتفاق بیوفتد سبب غنای زبان می شود زیرا بسیاری از این واژگان جذب زبان می شوند . شاعران در معنا آفرینی و تصویر سازی و غنای زبان بیشترین سهم را دارند.  (بررسی آشنایی زدایی و هنجارگریزی؛ فصلنامه پژوهش های ادبی بلاغی ، سال سوم ؛ شماره 15 مسعود روحانی ؛ محمد عنایتی)

نتیجه گیری:

شعر سپید شعری است که بر پایه زبان و زیبایی های زبانی در جوار اندیشه و شکل گیری محتوا صورت می گیرد.  زبان از عوامل مهم  و ماده ی اصلی این قالب ادبی محسوب می شود و در وجه بیرونی و درونی آن نقش موثری دارد. ترکیب ها ؛ ساخت های واژگانی ؛ آواها ؛ صورت های نحوی و وجود زنجیره های حلقه های روایی ؛ همچنین تقطیع و موسیقی از ویژگی های مهم ساختاری یا( structure) این قالب ادبی می باشد. وجود این عوامل  از سویی سبب شکل گیری ساختاری منسجم می شوند و از سوی دیگر این عوامل وجه تمایز این قالب از قالب های دیگر خصوصا نثر های ادبی و شاعرانه خواهد بود  . شعر سپید تمام جنبه های هنری یک اثر را با خود همراه دارد و می تواند ناشی از نگرشی اجتماعی ,  سیاسی ؛ مذهبی و ….باشد که این امکان را در اختیار شاعر قرار می دهد تمام مشتقات ذهنی خود را بیان کند . از عوامل مهم توجه شاعران به این قالب می تواند “تجدد و نوآوری” را نام برد که  با استفاده فن بیان و علوم بلاغت و تنوع در “تصویر سازی ” ؛ همچنین بکارگیری عواطف و  نگرش ها , همگون با “بافت شعر” و “فضا سازی” لازم ایجاد می شود.   احساس شاعر به تصاویر موجود هویت می بخشد و سبب خلق زیبایی می شود  این قالب از معنا و محتوا غافل نیست و با بکارگیری جنبه های هنری کلام می تواند عامل زایش معنایی اثر باشد .  ساختار منسجم این قالب با ایجاد زیبایی و هماهنگی بین واحد های ساختاری ؛  شعریت را در خود به اثبات می رساند .

منابع:

1- اچ . جی وویدوسن( 1395)تحلیل گفتمان ؛ مترجمان نگار داوری اردکانی ؛ نگار ایل غمی ؛ چاپ اول ؛ نشر جامعه شناسان    2- روحانی؛ مسعود – عنایتی قادیکلایی ؛ محمد( بهار 1394)بررسی آشنایی زدایی و هنجارگریزی دستوری در شعر منوچهر آتشی _فصلنامه پژوهشی ادبی و بلاغی ؛ سال سوم ؛ شماره 15    3- امینی ؛ میثم( 1392)درآمدی به فلسفه زبان ویلیام جی . لایکن ؛ ترجمه ؛ چاپ دوم ؛ انتشارات هرمس

4- توماس هافمن ؛ گریم تروسدال( 2513)درسنامه دستور ساختی( 1392)زانیار نقشبندی؛ نشریه پژوهش های زبان شناسی تطبیقی ؛ سال سوم ؛ شماره 6    5- شفیعی کدکنی؛ محمدرضا؛( 1391)موسیقی شعر؛ چاپ سیزدهم ؛ تهران ؛ چاپ نیل

6- صفوی؛کورش ؛( 1395) از زبان شناسی به ادبیات ؛ چاپ سوم ؛ ؛تهران ؛ انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه ی هنری  )   7- فتوحی ؛ محمد ؛( 1395اذرماه )نامه نقد ؛ دفتر اول ؛ چاپ اول ؛ تهران ؛ خانه چاپ؛

8- طاهری حمید ؛ رحمانی , مریم( 1395)تصویر شعر سپید ؛ادبیات فارسی ؛ پزوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ؛ سال اول ؛ شماره دوم   9- دکتر صهبا ؛ فروغ( 1384پاییز)مبانی زیبایی شناسی شعر ؛ دانشگاه اراک ، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ، دوره بیست و دوم ، شماره سوم    15- دکتر قلی زاده ؛ حیدر(1384)تحلیل ماهیت شعر و مبانی نظری عرفان – فصلنامه دانشگاه تربیت معلم آذربایجان ؛ سال دوم ؛ شماره 5

11-  لارنس ترسک ؛ رابرت( 1385)مقدمات زبان شناسی ، ترجمه فریار اخلاقی ، چاپ اول ؛ نشر نی

12-  نقد ادبی نو ؛ مجموعه مقالات( 1373)چاپ چهارم ؛ تهران ، سازمان چاپ و انتشارات –سازمان اوقاف و امور خیریه  .

13 ایچیسون؛جین( 1371)مبانی زبان شناسی ؛ ترجمه محمد فائض؛ تهران ؛چاپ اول؛  انتشارات نگاه

14- آشوری ؛ داریوش ؛ درباره تعریف شعر؛  ص 74_ 81

15-  ارجی ؛ علی اصغر ؛ زیبایی شناسی –نقد ادبی- شفیعی کدکنی؛ دانشگاه فرهنگیان قزوین

16-  شفیعی کدکنی ؛ محمد رضا ؛ صور خیال در شعر فارسی

17-شمس لنگرودی ؛ تاریخ تحلیلی شعر نو

منبع : https://www.yektapress.com

مدیر کانون شاعران معاصر، شاعر و ترانه سرا و گردآورنده کتاب برگزیده سیمرغ شعر (شاعران برگزیده سراسر کشور) فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات فارسی

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

عبدالله محمدزاده سامانلو

مدیر کانون شاعران معاصر، شاعر و ترانه سرا و گردآورنده کتاب برگزیده سیمرغ شعر (شاعران برگزیده سراسر کشور) فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات فارسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید