علیرضا داوودی
توان اوج ندارد پری که من دارم
بیا که شانه ندارد سری که من دارم
بیا بریز شراب از لبت به لبهایم
که خورده است ترک ساغری که من دارم
به چشمهای تو ایمانِ کاملی دارم
مباد چکه کند باوری که من دارم
درونِ پیرهَنَت محشر است من دیدم
ندیده چشمِ کسی محشری که من دارم
قسم به باغِ غزلخیزِ نابِ اندامت
گرفته طعمِ تو را دفتری که من دارم
اگرچه غير خدا را پرستشش كفر است
تويى خداى دلِ كافرى كه من دارم
#عليرضا داودی مقدم