شعر سپیدشعر کانونشعر و ترانهعباس محمودی

عباس محمودی

کولبر

عباس محمودی
کولبر

نه خبری
نه نامه ای
خاطرم نیست
مگر کسی پشت سرت آب نریخت؟

آخَر بی تو
ویرانه متروکه ای ست
روزگارم را می گویم!

حرف و حدیث؟
این سَر خوردگان بی خبر از
گل پونه وُ بابونه را
چه توقع
که با انگشت اشارتی
کنایه وار
نگویند
از پشت کوه آمده است

آنها چه می دانند
احوال کولبری وا داده
که سپیده دم
درد را
از پشت کوه
به بستر مهتاب
کول می گیرد
تا چراغ خانه اش کور نماند!

نه خبری
نه نامه ای
خاطرم نیست
مگر کسی پشت سرت آب نریخت؟

از این آسمان نادیده های
بی خواب وُ
بی رویا چه پنهان
هنوز از خیابان دست نشسته ام
هنوزا هنوز
چشم به در دارم
شاید سپیده دمی ، پسینی
پستچی بی وقفه
زنگ خانه را
بزند!

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید