پنجره ای رو به ماه

45,000 تومان

پنجره ای رو به ماه

کتاب مشترک شعر با سرپرستی مرضیه نیکویی

در این مجموعه اشعار این شارعان را می‌خوانیم:

سعیده‌السادات نوربخش، مهدی جوینی، سید فضل‌اله موسوی نسب، ایرج عسگری، سمیه مبارکی.

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

تحت نظارت کانون شاعران معاصر
سرپرست شاعران : مرضیه نیکویی
شاعران : سعیده السادات نوربخش، مهدی جوینی
سید فضل اله موسوی نسب، ایرج عسگری،
سمیه مبارکی
ویراستار و صفحه آرا : عبدالله محمدزاده سامانلو
طراح جلد : عبدالله محمدزاده سامانلو
ناشر : بید
سال و نوبت چاپ : 1401 – اول
شمارگان : 5۰۰ نسخه
شابک : 0-149-309-622-978
قیمت : 45000 تومان

نمونه ای از اشعار :

بی تو

زیر باران بی تو حالی زار دستم می‌دهد
حالِ یک جا مانده در آوار دستم می‌دهد

غرق در فکر تو راهِ خانه را گم می‌کنم
آخر این دیوانگی‌ها کار دستم می‌دهد

یک نفر پرسید: «آقا عاشقی؟» گفتم که نه
بغض سنگینی از این انکار دستم می‌دهد

عقل می گوید ضرر دارد ولی دل همچنان
تا هوایت می‌کنم سیگار دستم می‌دهد

آی مردم! آخر این رسم امانت داری اَست؟
قلبِ سالم می‌برد بیمار دستم می‌دهد

زندگی بی عشق تنها دور خود چرخیدن است
بی تو دائم حال یک پرگار دستم می دهد

با خودم هر بار می گویم : «تو شاعر نیستی»
باز یادت می رسد خودکار دستم می دهد

مهدی جوینی

***

طلوع ساعت دو

ظهور صبح امیدم: طلوع ساعت دو
همان ستاره که چیدم: طلوع ساعت دو

دوباره بانگ بشارت که: «نور می آید»
نوای ناب نویدم: طلوع ساعت دو

و انتظار به پایان رسید و تابیدی
غروب چشم سپیدم: طلوع ساعت دو

دوباره لرزش دست و دلم به نشئه‌ی ماه
جنون شاخه‌ی بیدم: طلوع ساعت دو

همیشه لطف الهی تنیده در حالم،
و الطفات مزیدم: طلوع ساعت دو

خدا گواه! که آن چشم‌هات خورشیدند!
که من به نور رسیدم: طلوع ساعت دو

شدم سعیده که هر روز هستیَم عید است؛
دلیل عید سعیدم‌: طلوع ساعت دو

سعیده نوربخش

***

پیک خوش خبر

و دختری که گونه‌های او
به سرخی انار ساوه هم نبود.
که چشم‌های او
زلال آبی مدیترانه هم نبود
و گیسوان او سیاه…
کمی ز برق چشم گیر معدن طلا نفیس‌تر
در امتداد خنده‌های او مُرده ذوق کودکی
کمی نگاه… کمی سخن…
من آن ستاره پراز تلالو جهان مشکی ام.
که نور می‌دهد به ظلمت عمیق شب
من آن گُلم که درشکفتنم کسی نخوانده بود…
دعای المطر
و لیلی‌ام که قرن‌هاست
کسی به قیس نشانی مرا نداد
و چشم‌های من همان دو قهوه‌های تلخ
که چون رسد به نیمه شب
به عابران خسته می فروشیش
و من که خوب می‌شناسمت
نگاهبان زشت صورت قفس
که نامه های عاشقانه را به دست من نمی‌دهی
دوباره صبر می‌کنم
درانتظار پیک خوش خبر
به سمت در نگاه می‌کنم

سمیه مبارکی»

مدیر کانون شاعران معاصر، شاعر و ترانه سرا و گردآورنده کتاب برگزیده سیمرغ شعر (شاعران برگزیده سراسر کشور) فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در رشته ادبیات فارسی

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “پنجره ای رو به ماه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید