تا انتهای خیال مارال

تا انتهای خیال مارال

کتاب شعر مریم صفری (مارال)

بدون تردید شعر زیباترین پدیده ای است که به دست انسانهای اندیشمند و ادیب گلواژه شده و تقدیم نگاه و احساسات بشریت می شود.

مفتخریم که ایرانی هستیم و هم خاک بزرگان و مفاخر شعر و ادب در تاریخ هستیم می بالیم که در کشور حافظ و سعدی نفس می کشیم. امروزه شاید متجاوز از بیست هزار شاعر توانمند و خوب در کشور داریم و از این جمله بانو مریم صفری(مارال) را می توان نام برد. وی که تحصیلکرده دانشگاهی ست قلم عشق و عاطفه به کاغذ برده  و  اشعاری  در قالب   غزل،  مثنوی، چارپاره و ترانه  در مجموعه ای  بنام (تا انتهای خیال مارال) خلق نموده که بشخصه از خوانش انها لذت بردم و مطمئنم مخاطبین نیز. امیدواریم قلم شاعران این مرز و بوم به برکت و عنایت خداوندی پربارتر و نویساتر باشد که شعر بخشی از زندگی ایران و ایرانیان بوده، هست و خواهد بود.

باسپاس و موفقیت روزافزون محمد دری صفت

بیشتر اشعار این کتاب حال و هوای عاشقانه دارند. زبان ساده نویسنده، تاثیرگذاری این اثر را بیشتر کرده است. در اشعار این کتاب، عشق متجلی می‌شود و رنگ احساسات در آن دیده می‌شود.

تحت نظارت کانون شاعران معاصر
شاعر : مریم صفری (مارال)
ویراستار : عبدالله محمدزاده سامانلو
طراح و صفحه آرا : عبدالله محمدزاده سامانلو
ناشر : بید
سال و نوبت چاپ : 1400 – اول
شمارگان : 500 نسخه
شابک : 978-622-7910-57-5
قیمت : 45000 تومان

نمونه‌ اشعار :

قرارش بود حال خوب من باشد خرابش کرد
کویر پر ستاره بهر من باشد سرابش کرد

قرارش بود تا هستم بماند یار و همراهم
ولی با جمله ای ساده، دو چشمم را پر آبش کرد

قرارش بود دستانش شود حلقه به دور من
ولی از بخت بد، بر گردنم دار طنابش کرد

قرارش بود آغوشش شود مأوای آرامش
ولی‌ با رفتنش غم های بی حد و حسابش کرد

قرارش بود ما فارغ بمانیم از همه دنیا
ولی رفت و دلم را پر سوال بی جوابش کرد

قرارش بود عشقش تا ابد در قلب من باشد
ولی با رفتنش این عشق را همچون حبابش کرد

قرارش بود تا با من بنوشد جام عشقش را
ولی من ماندم‌ و جامی که آن را بی شرابش کرد

گذشتم از همه رنجی که بر قلبم روا کردی
فقط من ماندم و دردی که باید یک کتابش کرد.

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

من عاشقم، با آسمانت خوشترم امروز
با کوه و بام و سایبانت خوشترم امروز

اینک که در بالاترین جای زمین هستم
در خلوت بام جهانت خوشترم امروز

همچون عقابی در بلندا لانه کردم من
با تو درون آشیانت خوشترم امروز

همچون ستاره در میان آسمان هستم
من با نگاه مهربانت خوشترم امروز

حالا که من نزدیک ماه و ابرو خورشیدم
اینجا درون کهکشانت خوشترم امروز

من روبروی ابرهای تیره ات هستم
با این طلوع بی کرانت خوشترم امروز

من آمدم اکنون که در قلبِ تو جا گیرم
دلخوش به مهرِ جاودانت خوشترم امروز