شعر کانون
-
دکتر مریم نقدی
دكتر مريم نقدی “صبح” این صبح به خون نشسته مرا بیمار می کند زمزمه های باد همیشه مرا بی تاب…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده رباعی ساقی بربط زن آوای کسی همیشه درگوشم بود مهرش همه ی عمر هم آغوشم بود افسوس…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا داودی مقدم
تو با چشمان گیرایت دلم را برده ای تا عرش شدم مبهوتِ بى چون وچراى مست جادويت من دیوانه سرگردان…
بیشتر بخوانید » -
سیاوش فریدزاده
◾ هزاران سال خود را در خود، خود را با خود به هر سو کشیده ام تا متولد شده ام:…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده رباعی مرگ کوه کن برگرد که صبردل من،لبریزاست این لحظه برای من جنون آمیزاست ای مردن عاشقانه…
بیشتر بخوانید » -
لیلا کباری قطبی
لیلا کباری قطبی در روشنای باران آسمانت را حریمی جاودانی می کنم کعبه ی دل را برایت ، آسمانی می…
بیشتر بخوانید » -
محسن زیدعلی
محسن زیدعلی غزل مادر به نام حضرتِ مادر خدای زیبایی که خواب کرده مرا با حدیثِ لالایی به نام آنکه…
بیشتر بخوانید » -
مریم نوروزی
مریم نورزی یلدا کجا می بری مرا در این هوای نارس؟! که چشم های هیز می پاید پیراهنم را که…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده رباعی معبدپرالهه ازیورش ناگهانی ات باخبرم ای عشق!نیاجلو، نیادوروبرم بالشکرغم،قشون قشون آمده ای انگارنه انگار که من…
بیشتر بخوانید » -
شادیه غفاری
◾شادیه غفاری◾انتظار و شعر آغاز شد؛ از چشمان باردار پنجرهای که شیر میداد انتظار را … #شادیه_غفارے @shadiehghaffari
بیشتر بخوانید »