شعر کانون
-
علیرضا داوودی
علیرضا داوودی چشم تر چشمی که فقط در غم چشمان تو تر شد در حسرت دیدار شما ، خیره به…
بیشتر بخوانید » -
شهین راکی
شهین راکی سپیدار به درمان تنهای خسته دوباره گل داد و منظومهی آویخته بر کمرگاه تاک مست از جان من…
بیشتر بخوانید » -
لیلا ساتر…جمهوری
لیلا ساتر جمهوری جمهوری تمام تنت را ، به من بده هوش و حواس پرت زنت را ، به…
بیشتر بخوانید » -
فاطمه شایگان
فاطمه شایگان پاتوق واژگان ذهن دست هایم , پاتوق واژگانیست از جنس تو, گرم و دنج , شبیه زاویه…
بیشتر بخوانید » -
فاطمه محمدحسن بدری
فاطمه محمدحسن بدری شکر خدا تا دلم در فکر چشمان پراز مهرتو بود کل اعضای تنم ،شکر خدا را…
بیشتر بخوانید » -
آذر رئیسی فیل آبادی
آذر رئیسی فیل آبادی صبحت بخیر صبحت بخیر یار نفس های خسته ام زخمی زدند بر پر و بر…
بیشتر بخوانید » -
مریم موفقی
مریم موفقی آرزوی خوشبختی چقدر ارزوی خوشبختی برای هم کردیم چقدر به ذرات معلق هوا دروغ گفتیم ٫اکسیژن برای نفس…
بیشتر بخوانید » -
لیلا کباری قطبی
لیلا کباری قطبی تو را می جویم تو را می جویم و در باورت پر می زنم هر شب کبوتر…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا داوودی
علیرضا داوودی توان اوج ندارد پری که من دارم بیا که شانه ندارد سری که من دارم بیا بریز…
بیشتر بخوانید » -
زهرا زحمتکش
زهرا زحمتکش زخم آهی که مرا بسوخت از جان باشد آنکس که دهان بدوخت جانان باشد هرکس ز در دوستی…
بیشتر بخوانید »