شعر کانونشعر کلاسیکشعر و ترانهعلیرضا داوودیغزل

علیرضا داوودی

هزار حیف

علیرضا داوودی

هزار حیف

سر را نشد به شانه گذارم هزار حیف

تا مثل ابر ، بر تو ببارم هزار حیف

چون کوه آتشینِ پرِ از بی قراری ام

بعد از تو روحِ گرد و غبارم هزار حیف

در باغ دل که یاد تو سبز است دائما

اما تو نیستی به کنارم هزار حيف

سر سهمِ پای توست که قربان كنم ، ولی

دل بر دلت نشد بسپارم هزار حیف

در دشتِ سینه بی تو خزان می دود ، که من

باغی حزین و بی بَر و بارم هزار حيف

در تو شدم خلاصه و ، بي تو که مرده ام

تقویمِِ در عزای بهارم هزار حیف

از من بُریده ای و نفس هم بُریده شد

چون زنده ای ، که روح ندارم هزار حیف

   #علیرضا داودی مقدم

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید