شعر کانون
-
شادیه غفاری
◾شادیه_غفاری◾صفر -زنی که شرم و غرورش را، به زیر پای خیابان دید…
-
شهلا نوروزی
شهلا نوروزی پیله ی تنهایی لب فرو بستم شبی از دل هیاهوی…
-
لیلا ساتر …کفن ام کو که…
کفنم کو که گور من باشه زندگی بسکه نقره داغم کرد…
-
سارا رجب پور
سارا رجب پور لبخند عشق عاشقی در فصل پاییز از بهاران خوش…
-
چکاوک حمیدی
چکاوک حمیدی نشئهی سکوت یه قل دو قل ِ سنگها در…
-
شادیه غفاری
◾شادیه غفاری◾هیچ کلافگی، تقدیرِ کلافهاست؛ آنگاه که سر و تهِ هستشان گم…
-
لیلا ساتر…مکافات
به پات هر چه مکافات می کشم کافی است اگر چه…
-
شادیه غفاری
◾شادیه غفاری◾صبور خرماپزان بود در لهجه خاکیاش! بُرقِعی که دفن میکرد، حرف…
-
عبدالله محمدزاده سامانلو
عبدالله محمدزاده سامانلو روح الارواح برای درد هایم ماه را به روی…
-
مهرنوش-مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده شکوفه ی امید برشطِّ لبم، بلم بلم، مرجانی تکثیرهزارقطره…
-
سیاوش فریدزاده
سیاوش فریدزاده زائده های نقصانزا این روزها به این فکر می کنم…
-
مينا مدیرصانعی خزان
مينا مدیرصانعی خزان ای که بی تو غزل و شعر به هم…