شعر کانون

بهار کریمی نزاع عقل و دل   در وصف شور و حالِ…

علیرضا فرزانه فنا زدگی قرنی باید به حوصله تا فنا رفته دست…

تارهای صوتی تواز مهتاب می آیی از عمق خفته یک خواب نگاهت…

بهار کریمی شوق دیدار   شوقِ دیدار تو مستم کرده بود بی…

بی رگ همه سرقلب مرا کورو کرم کرد. موهامو‌تراشید و شبیه پسرم…

خلاصه اینکه تو آدم نمای شیطانی تهاجمی ! پس ِ رویای صلح…

بهار کریمی سکوت   گاه باید چیزی نگفت ، حرفی نزد گاه…

بهار کریمی هوای یار   دلم هوای یار دارد امشب سر ناسازگاری…

لیلا کباری قطبی، گاهی دلم ز دست خودم سیر می شود در…

بهار کریمی لیلی   کو کجاست ، لیلی ببیند این منِ دیوانه…

علیرضا فرزانه صبح امشب   فردا را چون به خوابی جهان را…

علیرضا فرزانه صبح امشب   فردا را چون به خوابی جهان را…