طيبه طاووسيان
جنگ
يه معتادم و اعتيادم تويي
كه تزريق ميشي تو اغوش من
همش نشئه چشمهاي توام
تو اين جنگ ناباور تن به تن
زمين ميخورم زود پاميشم و
سر زانوام زخمشون كاريه
يه ايل و قشون تا چش انداختن
ميگن زخم. زانوت از هاريه
فقط كافيه تو چِشَم خيره شي
تموم جهانو بهم ميزنم
چنان مست ميشم كه هر ثانيه
يه ديوار چين دور تو مي تنم
به چشماي كي غير من دل بدي
كه زهرش نريزه روي دوش تو
سگاي چشاي تو اهلي شدن
نذا هار شن پابزارن تو. اغوش تو
زمستونه عشقم نذا يخ كنم
يه سرماي سختي شنيدم مياد
تموم درختا رو سرما زده
نذا سرما تو استخونم بياد
يه ديوونه كه بو تعفن ميده
جلو اشيونس كه ما ساختيم
بذا گرگ ها پاره پورش كنن
بذا فك كنه ما به اون باختيم
بيا حكم تو دستاي ما دو تاس
بيار برگ اس و ديگه بر نزن
به روح ننت طاقتم طاق شد
تو رو روح اون اينقده غر نزن
يه قليون بيار بلكه اروم شم
يه قليون بيار تا سرم گرم شه
يه دلشوره افتاده تو زندگيم
شايد اين دل بي پدر مادرم گرم شه