شعر کانونشعر کلاسیکشعر و ترانهمحمدرضا مؤمن‌نژاد

محمدرضا مؤمن‌نژاد

سمفونی سیب

محمدرضا مؤمن‌نژاد

سمفونی سیب

داستان، سمفونی سیب است باز
قصهٔ افتادن و شیب است باز

سرگذشت آفرینش در زمین
از دم آغاز تا روز پسین

باز نفی و باز نافرمانی است
ماجرای بی سر و سامانی است

بشنوید اینک شروع قصه را
آن حیات خرمِ بی غصه را

سازها در غایت آمادگی
کوک‌ در شوری پر از آزادگی

می‌نوازد چنگ آهنگی لطیف
نیست سازی بی گمان او را حریف

نت به نت آرامش است و رامش است
اوج و پایین، خالی از هر کوشش است

خلسه‌ای روحانی و سُکری ملس
هست در هوهو و هیهای جرس

ناگهان سازی مخالف می‌زند
زخمه‌اش از تارها دل می‌کند!

می‌زند بد… زخم، گویا کاری است
یک‌ نفر مشغول خود آزاری است!

یک نفر با آرشه بر نِی زده!
یک نفر ناخورده، مست و می‌زده

پرده‌ می‌افتد ز روی پرده‌ها
سازها، ناساز و رندان، برده‌ها

زیر و بم، آه و فغان آید به گوش
نیست ردی از دَمِ گرم سروش

از شُکوه‌ِ شور و شیدا کردنش
از نوا و نازها پروردنش-

مانده شِکوه، مانده نفرین و نیاز
مانده یک بیراه‍هٔ دور و دراز

باید از نو پنبه‌ها را رشته کرد
باید آن سیب هوس را کِشته کرد!

“ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
ما ز دریاییم و دریا می‌رویم

ما از آن‌جا و از این‌جا نیستیم
ما ز بی‌جاییم و بیجا می‌رویم”

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید