شعر کانون
-
لیلا ساتر…تو اشتباه نکردی …
لیلا ساتر تو اشتباه نکردی … تو اشتباه نکردی منم که بد کردم همیشه دست تو رو ظالمانه ردکردم غرور…
بیشتر بخوانید » -
فاطمه بهزادی نیشا
فاطمه بهزادی نیشا پنجره زل می زند پنجره می چسبد به صورتش بی پرده دختری، که آینه را به تماشا…
بیشتر بخوانید » -
شهین راکی
شهین راکی کسوف ایستادی و نگاه کردی کسوف شد درناها راه دریا را از خاطر بردند کسی میگفت کنار آفتاب…
بیشتر بخوانید » -
علیرضاداودی مقدم
علیرضاداودی مقدم خیابان ها همه غمگین خدايا زندگى سخت و زمين اكنده از دود ست همه در نخوت و مستى…
بیشتر بخوانید » -
مهناز نیکفر
مهناز نیکفر پاییز در ضیافت رنگی پاییز برگ آبروی درخت بود که ریخت خیابان ماند و صدای بال کلاغها…
بیشتر بخوانید » -
داود هاشمی وند
داود هاشمی وند عشق پنهان به شوق عشق تو دادم دلم را مکن افزون تو هجران و غمم را منم…
بیشتر بخوانید » -
فاطمه انصاری
فاطمه انصاری مستحق (مستحق) به جهنم که گناه دل من سوختن است این نکاتی ست که در زمره اندوختن است…
بیشتر بخوانید » -
لیلا ساتر…تلخی دود شیره و ..
لیلا ساتر تلخی دود شیره و … تلخی دود شیره و تلخی رفتارت مشروب و زهرماری و رویای دیدارت سگ…
بیشتر بخوانید » -
اعظم اسماعیلی بانو الف
اعظم اسماعیلی بانوالف هجوم دلتنگی «شعر عاشقانه کلاسیک» ____________________ آشفته بودم در هجومِ تلخ دلتنگی حواست بود؟ آن…
بیشتر بخوانید » -
داود هاشمی وند
داود هاشمی وند مثنوی بلبل و دختری عاشق بلبلی می خواند روی شاخه ای دختری آن را بدید از خانه…
بیشتر بخوانید »