شعر کانون
-
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی گریان برای تو دردهایت برای من رنج هایت برای من نان و شراب ارزانی تو باد درمانده در…
بیشتر بخوانید » -
فاطمه انصاری
فاطمه انصاری رنجور خودم را بی جهت رنجور کردم محبت را فقط منظور کردم به زیر بارش توفان نشستم عسل…
بیشتر بخوانید » -
دکتر مریم نقدی
دکترمریم نقدی دختر یزدان من دختر یزدان و پریوشم ریشه در خاک دارم اما از جنس آتشم مرا نترسان ز…
بیشتر بخوانید » -
فرانک سلطانی
فرانک سلطانی جادوی چشم هایت 1. جادوی چشم هایت رام میکند واژه های وحشی شعرم را… 2 اتاق های خالی…
بیشتر بخوانید » -
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی با توام با تو فصل سوم روزی از روزها در همان محیطی خواهی ایستاد که امروز در خیال…
بیشتر بخوانید » -
لیلا ساتر… از تشنگی های زمین
لیلا ساتر از تشنگی های زمین پاز تشنگی های زمین تنها تو می دانی دریا و اقیانوس ، موج و…
بیشتر بخوانید » -
رقیه قراگوزلو
رقیه قراگوزلو سوت قطار (نوستالژی ) ساعت از ۱۰ رد شد همه خواب خوابند توی این کوچه ی ما همه…
بیشتر بخوانید » -
رقیه قراگوزلو
رقیه قراگوزلو قفس قفسی ساخته ای سایه بانش همه درد زیرپا فرش غم و سقف آن ازغصه ست تک…
بیشتر بخوانید » -
شهین راکی
شهین راکی پژواک پای یافتنات را که به راه میدهم گُم میشوم قرار بود همدمم باشی و معراج کلام نفس…
بیشتر بخوانید » -
عباس محمودی
عباس محمودی کولبر نه خبری نه نامه ای خاطرم نیست مگر کسی پشت سرت آب نریخت؟ آخَر بی تو ویرانه…
بیشتر بخوانید »