شعر کانون
-
لیلا ساتر…مکافات
به پات هر چه مکافات می کشم کافی است اگر چه زندگیِ بی تو عین علافی است که حرف…
بیشتر بخوانید » -
شادیه غفاری
◾شادیه غفاری◾صبور خرماپزان بود در لهجه خاکیاش! بُرقِعی که دفن میکرد، حرف مرده را در جراحت آب. فاتحه بخوان بر…
بیشتر بخوانید » -
عبدالله محمدزاده سامانلو
عبدالله محمدزاده سامانلو روح الارواح برای درد هایم ماه را به روی شانه ام نشانده ام و چشمه ای که…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش-مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده شکوفه ی امید برشطِّ لبم، بلم بلم، مرجانی تکثیرهزارقطره ازبارانی من ساحل اَروَندم وتو بی پروا کارون…
بیشتر بخوانید » -
سیاوش فریدزاده
سیاوش فریدزاده زائده های نقصانزا این روزها به این فکر می کنم که تارهای صوتی ام زائده های من اند…
بیشتر بخوانید » -
مينا مدیرصانعی خزان
مينا مدیرصانعی خزان ای که بی تو غزل و شعر به هم می ریزد من دلم را همه شب شاعر…
بیشتر بخوانید » -
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی نامه ای به خداوندگار منطق و اخلاق Jesus درود و شادباش Jesus عزیز و بی مانند … چه…
بیشتر بخوانید » -
عبدالله محمدزاده سامانلو
عبدالله محمدزاده سامانلو هزاران سوال در من، هزاران سوال شنا می کنند و من به خشکی دشت لوت چشم به…
بیشتر بخوانید » -
شهین راکی
شهین راکی کتیبه به شوریدگی انگشتانم ترا ای خروشان خفته بر کدام کتیبه بنشانم این بند بند های معوج کژی کدام…
بیشتر بخوانید » -
فاطمه انصاری
فاطمه انصاری کاش اش اصلأ تووی دنیا هیچ کس دردی نداشت کاش می شد جای هر سختی درخت عشق کاشت…
بیشتر بخوانید »