شعر کانون
-
سمیه امینی راد
سمیه امینی راد ای سکوت بالنده ای سکوت بالنده! که در اتاق های سرم خیز برمیداری به قدر…
بیشتر بخوانید » -
فهیمه عباسی
فهیمه عباسی مرد غزل شکر ترانه ی شیرین ببار مرد غزل به کوچه های پر از بیقرار مرد غزل برای…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده صفرعاشقی پروانه سرِ وقتِ قرارآمده بود بابال شکسته،شعله وارآمده بود معلوم شدازقهقهه هایش،دم مرگ بادردسرِعشق،کنارآمده بود سخت…
بیشتر بخوانید » -
شهین راکی
شهین راکی مجسمه سنگی تا ته دشت دویدم تا از تو بگویم و تحلیل دست هایت که راههای بسته را…
بیشتر بخوانید » -
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی … بسان یک کبوتری … دو چشم سبز تو ! بسان یک کبوتری که مست ! جهان هست…
بیشتر بخوانید » -
زهرا زحمتکش
زهرا زحمتکش سوی تو از هرچه که مطرود شوم سوی تو آیم… چون آتش نمرود شوم سوی تو آیم… از…
بیشتر بخوانید » -
فهیمه عباسی
فهیمه عباسی حرفهایت حرفهایت شکوه آرامش چشمهایت، پناه دربهدری با توام لحظهها و ثانیهها از من اما، چقدر بیخبری بیخبر…
بیشتر بخوانید » -
لیلا ساتر.هیجان
از من به جز خودت هیجان را گرفته ای از پنجره مرور زمان را گرفته ای در من چقدر نطفه…
بیشتر بخوانید » -
نان گرسنه
نان گرسنه فاطمه شایگان زل زده نانی گرسنه به دهانِ لنگِ کودکی که می فروشد زیر شولای خیابان درد…
بیشتر بخوانید » -
محمدرضا مؤمننژاد
محمدرضا مومن نژاد مهندسی احساس نشیب تابع قلبم، فرازِ درد و غم است و این بلندی و پستی عجیب،…
بیشتر بخوانید »