داود هاشمی وندشعر کانونشعر کلاسیکشعر و ترانهغزل

داود هاشمی وند

بازی عشق

داود هاشمی وند

بازی عشق

امشب به نام عاشقی دل را معطر می کنم
هر صورت از عشق تو را این بار باور می کنم
گفتم که درد عشق ما مجنون و شیدا می کند
من با جنون عاشقی با ماتمت سر می کنم
دیوانگی در عشق تو آرامش جان من است
از قدرت عشق تو من اعجاز دیگر می کنم
وقتی به شوق عشق تو غم را ز دل بردم بدان
من خاک را با چون تویی هم قیمت زر می کنم
آتش زدی بر جان من ای مهوش زیبای رو
آری قسم خوردم دگر من ناز کمتر می کنم
نقش و نگارت می رود هر لحظه در این خاطرم
نام تو را می خوانم و نادیده از بر می کنم
در حسرت از دیدار تو چون قطره اشکم ولی
یک غنچه از بحر دلم بر چیده پرپر می کنم
سودای عشق ما دگر ورد زبان افتاده است
از درد دوری تو من با خون دل سر می کنم
رفتی و با این رفتنت آتش نشاندی بر دلم
با آرزوی دیدنت این دیده را تر می کنم

داود هاشمی وند متولد ۱۳۵۱/۶/۳۱ تهران رشته تحصیلی کارشناسی روابط عمومی چند سالی است شعر می نویسم و عاشق شعر کلاسیک هستم شعر جرعه ی است که مرا آرام می کند .

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

داود هاشمی وند ‌

داود هاشمی وند متولد ۱۳۵۱/۶/۳۱ تهران رشته تحصیلی کارشناسی روابط عمومی چند سالی است شعر می نویسم و عاشق شعر کلاسیک هستم شعر جرعه ی است که مرا آرام می کند .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید