بار الها خسته ام فردا تو بیدارم مکن
غافل و مستم ببر بالا و هوشیارم مکن
نا امید از راهِ عشق و بیقرارم ای خدا
عشق را از من بگیر و باز دلدارم مکن
خسته از بیهودگی ها و مسیر عاشقی
بر نگارِ بی وفا دیگر گرفتارم مکن
از ازل درد و تعب را در وجودم ریختی
من خود آزارم خودم ، دیگر تو آزارم مکن
گرچه غم را از ازل با قلب من آميختى
لذت دنیا نمى خواهم فقط خوارم مکن
مکنت و دولت ندادی و نمیخواهم ولی
بیشتر نزد خلایق کوچک و زارم مکن
درد دنیا داده ای آرامش عقبٰى ببخش
عاشقم کن بر خودت با ديگرى يارم مکن
#علیرضا-داودی مقدم