مریم موفقی
دفترهای خاطرات
میزهای ناهار خوری
دستاویز خودکشی
پرندهها
پرواز می توانست
خواب یک تخم مرغ محلی باشد
سفره های گلدار رنگ پریده
اندیشه های
پاک دخترکان
با گونه های گل انداخته
کجا بود هوس
کجا بود خواب اغوش یک قورباغه
یک شاهزاده
اسب های سفید خوشبخت را
کی
کجا
چرا
زین کردند؟
چه کسی یاد داد
به اندوه دفترهای خاطرات
که گم شوند
وسط جوانی توی آشپزخانه
وقتی به گاز خیره شدی
تا سیب زمینی های خلال
روی گاز نسوزند
روغن چکید روی دستت
و نفهمیدی
دستت تاول زد
و خندیدی
یک روز هم دلت خواست
خوب بودن را
مرتب بچینی توی کابینت اشپزخانه
و
درش را محکم ببندی