لیلا ساتر
محاوره
اینم از روزگار ما گاوا
تا اسیریم دست اربابا
چن تا بطری عرق ؟بگو بخرم
گل زدم تا که حالشو ببرم
می زنم به خریت محض و ..
نبض و عرض و توهم و فرض و …
کارو بار و دوباره بازم کار
مثل محکومیم که بالا دار
باز از چاله با کتک کاری
پرت می شم تو چاه ناچاری
گندمم زیر چرخ عصاری
خوردن سیب های اجباری
معدمو چن دفه عمل کردن
جابجا جنس تو محل کردن
بدنی که فقط بشه جاساز
تو بگو حق نداره حالا باز
حس کنه افتضاح بودن رو
سنگ رو مستراح بودن رو
شوهرم خیلی روشنه فکرش
دائم الخمره ویسکیه ذکرش
بی تفاوت همیشه رد می شه
حالم از هر چی مرده بد می شه
یا سکوتم همیشه یا دادم
وسط چن تا کوه فریادم
بگو مرتیکه بس کنه پا شه
کمرش سفت نشئگی هاشه
جزء به فاک رفته ها زن بود
چون که تو زندگی تهمتن بود
من چی بودم ؟ فقط ی زن بودم؟
آب بد مزه ی دهن بودم ؟
بوی گند ته لجن بودم ؟
چقده تو خودم مچاله بشم
ی زن پیر بیست ساله بشم
چقده حسرتامو زل بزنم
هی برقصم روپا دوهل بزنم
یا مواد و تو شیشه قل بزنم
یا که چشمک به داش آکل بزنم
بر بزن تا ی دس ازت ببرم
فک کنم کفترم هوا بپرم
ما اسیریمدست اربابا
اینم از روزگار ما گاوا
لیلا ساتر