محمدعلی میرقاسمی
جهان بر تاج
… جهان بر تاج …
شادمان شبی که بر دار شوم
برای سرایش قناری !
اگر چه بوم تاریکی
بوی مردار و مرگ را در خود دارد !
اما چه سود ؟!
روز ما را اگر خورشید بود !
نغمه های دگر می سرودم !
شادمانه ترین لبخند
شادمانه ترین اشک
بن بست را می توان
در رگ های فشرده
گلوی گره شده در فریاد
دست های زمخت خواهش دید !
زین طلایی به چه کار آید ؟!
این ماییم که گویی !
بر سرشت ما پای نهاده اند !
یزدگردی را باید
که جهان بر تاج
کلامم را بشنود
دردهایم را همزاد باشد
پیراهن بی رنگ و روی من
روزی بر تن بابک بود !
روزی بر درفش اشکانی !
در این جهان گویی
تمام دردمندان با هم نسبت دارند !
لاشخوران هم !
شادمان شبی که بر دار شوم
برای سرایش دردهای ما
اما چه سود !
این من بودم که بر دار شدم !
جهان ، جاری تر از گذشته !
اما … اما …
تکرار ، دلیل ماندگاری تاریخ است !
روشنایی امروز ، من !
روشنایی فردا ، تو !
شعر … محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی
زادروز : 10 / 12 / 2538
زادگاه : هیرکان
شاعر ، نویسنده ، پژوهشگر علوم اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany ) عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم .
از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی ( چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .