شعری از ابوالفضل پاشا
در زدم
و در باز بود
دستهايم ادامه داشت
كه در زدم
و در خواب تو آغاز شدم
تا ببينم كه شبهايت را چه كوتاه كردهاى
بخواب
ادامهى سفر بسيار است كه بخوابى
بخواب
اى گشايشِ دستهاى تو پژمرده!
كوه ادامهى زمين است.
اى ابتداى رازِ تو باورنكردنى!
غار ادامهى زمين است.
اى فراوانىِ خندهى تو مُضَرّس!
انسان ادامهى زمين است.
و من هر چه پيش مىروم
زمين همچنان ادامه دارد.
#ابوالفضل_پاشا
@abolfazl_pasha.poet