کتاب شعر جان پناه از پیام خاک رنگین
دکتر پیام خاک رنگین زاده ی استان کرمانشاه دانشجوی رشته ی پزشکی شاعر و نویسنده خالق اثار جان پناه و کتاب برگزیده سیمرغ شعر
اشعار کتاب ها در سبک کلاسیک و غزل نوشته شده اند .
از سال ۱۳۹۰ نوشتن را زیر نظر اساتید بزرگی چون استاد منصور یاقوتی شروع کردم و در خدمت نویسندگان و شاعرانی چون رضا حدادیان و استاد محجوب شعر آموختم و از دروس یکی از مشاهیر بزرگ کشور جناب استاد مرحوم پرتو کرمانشاهی درس بسیار آموختم
در حال حاضر به اهتمام استاد گرامی جناب سامانلو کتاب هایی را به چاپ رسانیده ایم و در کوشش چاپ کتاب بعدی هستیم
نمونه اشعار :
1
مرده ام اما فقط خود را به حاشا می زنم
عهد بستم بی تو باشم ، قید دنیا می زنم
من همان فرسوده شمعی ام که بی پروانه است
باز با امید ، شب را به درازا می زنم
دل اگر می داشتم آن را به دریا می زدم
دل ربودی از من و من سر به صحرا می زنم
مثل موجی رام و ارامش ندارم در خودم
با چنین آشفتگی طعنه به دریا می زنم
من همان ماهیِ افتاده به خاکم بی هوا
بی جهت خود را به هر سو به تقلا می زنم
2
حوض من گیرم که از کاشی و میناست
با دلم چون خو کنم بی تاب دریاست
پر نگیرد روی هر بامی که این دل
جلد چشمان تو شد اهلی آنجاست
خو بکن ای دل به تنهایی و عزلت
نیست چاره ای که ذات عشق تنهاست
مژده ای دل باز مهمانت شده غم
شمع و شور و شعر دل عیشت محیاست
از کدامین در درآمد یار من باز
ماه امشب مسخ دیدار و تماشاست
3
سر سپردم به تباهی پشت من دیوار کاهی
آه که در لشکر دشمن تو سردار سپاهی
آه و افسوسم که چشمانت فروغ یار دیگر
جرئه نوری نیست سهمم در شبانگاهِ سیاهی
کاروانی از نگاهت سمت فردا کوچ کردهاست
من ولی جا ماند در اندوه عشقی اشتباهی
ماه شب های پریشانم غمم را کن تماشا
می دهد هر اشک من چون کوکبی روشن گواهی
پشت هر ابری تورا می جویمت ای افتابم
پنجره ام منتظر ، دل خوش به دیداری، نگاهی
می روی من پشت راهت آب می ریزم ز چشمم
مثل رودی سیل اشکم می رود هر سو به راهی