گفتگوی اختصاصی با شاعران و نویسندگان
عشرت بنی هاشم
۱- خواهشمندیم که خودتان را برای آشنایی بیشتر خوانندگان با زبان خود معرفی بفرمایید؟
پاسخ: با درود به همه ی خوانندگان عزیز ،عشرت بنی هاشمی هستم و شاعر .
۲- بفرمایید از چه زمانی بطور کل وارد عرصه هنر و از جمله شاعری شدید؟
پاسخ: من حدود از ۸ سالگی احساس کردم که میتونم شعر بگم و برای دوستان و فامیل به مناسبتهای مختلف شعر میگفتم ولی بعدها به علت ازدواج زود هنگام و کار اداره و خونه وبچه داری و ادامه ی تحصیلات با اینکه در خبرگزاری پارس قدیم در میدان ارگ ،سردبیر خبر بودم و چون با خوانندگان و کلا رادیو چی ها همکار بودم میتوانستم برای خوانندگان شعر بگم و اسمی درکنم ،درکارسرودن کند شدم تا اینکه حدود پانزده سال پیش که بچه هام ازدواج کردند و دور و برم خالی شد شروع کردم و مجدانه بکار سرودن پرداختم و تا کنون ۷جلد کتاب انفرادی و ۵جلد کتاب مشترک که شامل غزل ،رباعی دوبیتی ،تک بیت ،نورباعی و سپیده و کوتاه است چاپ کرده ام .
۳- چه کسانی مشوق و همچنین الگوی شما در مسیر نویسندگی و شاعری بودند و چه تاثیراتی بر روی شما داشته اند؟
پاسخ: من مطالعه بسیار داشتم و دارم بخصوص کتابهای اشعار بزرگان را بارها خوانده ام و لی بسیار کوشیده ام که شعرم به زبان امروز باشد .
۴- موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
پاسخ: اغلب رباعیهایم فلسفی و اغلب غزلهایم عشقی و اجتماعی هست .
۵- به نظر شما شعر گفتن قابل یادگرفتن است یا ذاتیست؟
پاسخ: مطمئنا اگر هم ذاتی باشد ،باید مطالعه بسیار و کوشش بسیار در این راه داشت تا موفق شویم .
۶- در بین شاعران معاصر ، کدامیک را موفقتر میدانید؟پاسخ: والله اسم بردن درست نیست و ما شاعر موفق زیاد داریم بخصوص که ایرانیها کلا شعرگرا هستند .
۷- ممکن است در خصوص شعر کمی برایمان صحبت کنید؟
پاسخ: شعر مثل گل است ،گل را تماشا میکنیم و می بوییم و حالمان خوش میشود وشعر را میخوانیم و حالمان را خوش میکند رفتن به راه شعر ،چه شعر گفتن و چه شعر خواندن به ما روحیه ی سرزندگی میدهد و بنظر من هر فرد باید روزانه حداقل یک غزل بخواند و درطول روز آنرا زمزمه کند .
۸- از نظر شما بزرگترین آسیبی که شعر جوان را تهدید میکند چیست؟
پاسخ: اتفاقا من فکر میکنم که این فضای مجازی خیلی به آدم کمک میکنه که شعرا رو بشناسه و همچنین شعر را بخونه و لذت ببره از شعر های زیبا .
۹- به عنوان یک شاعر انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
پاسخ: اینکه گاهی شعرهایی گفته میشه که ببخشید ،سرو ته و معنی نداره و جوانان اصرار دارند که در این راه بروند، من فکر میکنم شعر باید به آدم لذت بدهد ،البته شاید من قدیمی فکر میکنم .
۱٠- انجمنهای شعری چه تأثیری بر شعر شما داشته است؟
پاسخ: من سالهای پیش تمام انجمنهای شعر چهارگوشه ی تهران را هر روزه میرفتم و بسیار آموختم از این انجمنها .
۱۱- به نظر شما با وجود فضای مجازی و انجمن های شعری زیاد و همچنین فراوانی اساتیدی که دارند فعالیت می کنند و اختلاف نظرهایی کم و بیش بینشان وجود دارد، شاعران نواموز و در حال پیشرفت چه وضعیتی پیدا خواهند کرد؟
پاسخ: مجموعه ی این عوامل مسلما برای شاعران نوآموز کمک است و در هر زمان در هر رشته اختلاف نظرهایی وجود داره که بسیاری درست و مقداری نادرست است که باید درستها را آموخت واز کنار نادرستها باچشم بسته رد شد .
۱۲- به نظر شما چرا محتوا و مضمون اکثر شعرهای موجود تکراری و یا گاها ضعیف و تقلیدی است و شما خودتان در این مورد چه کارهایی کرده اید؟
پاسخ: والله من در شعرهایم حتی در مورد عاشقانه هایش سعی کرده ام در موارد مختلف بسرایم که تکراری نباشد و شاید فضای مجازی باعث تقلیدی بودن شعرهاشده است که باید کلا ما آدمها از هر فضایی سعی کنیم مسائل مثبت اش را در نظر بگیریم واز قسمتهای منفی اش صرف نظر کنیم و مهمتراز همه بیاندیشیم که این اندیشیدن شکوفایی برایمان دارد .
۱۳- مرز بین شعر و شعار و معیارهای تشخیص و تشخص شما چیست؟
پاسخ: مسلما که اینها بسیار از هم فاصله دارند .
۱۵- در پایان چند تا از شعرهایتان را برایمان بخوانید:
خوش باش
خوش باش در سفر که مجالی دوباره نیست
در عرض آن بران که درازیش چاره نیست
چون در کمین ماست همانی که ……بگذریم !!
باشد دمی و باز دمی و هماره نیست
این رحمت است و بوسه ای از لابلای گل
یک دم رسیده هاله ای و تا ستاره نیست
باید شکست موج پریشانی از دلی
وقتی که وقت هست و شراری دوباره نیست
هردم رکوع هست و سجود و پریوشی
انگور سالی است و شرابی هزاره نیست
تا مست می شوی برسد خواب و لاجَرَم
خوش باش در سفر که مجالی دوباره نیست
سروده ی عشرت بنی هاشمی
از “کتاب نادره ها”
ماه من
سوختم تا بلکه بنشیند کنارم همدمی
از پِیِ این سوختن ،تا گشته قَدَم با غمی
از کنارم می گریزی ،هست ترفَندَت مدام
حیله ات کاریست ،اما زندگی باشد دَمی
ماه من کم بر مصیبت های من دامن بِزَن
گل کنارش خار می روید ،ندارد ماتمی
رفته رفته از جهان عشق می گردم تهی
داغ عاشق پیشگان باشد بدون مرهمی
لذت عاشق شدن در هجر آن باشد مدام
وصل می گیرد تمام لذتش را در دمی
ماه هم گاهی می آید شب به روی آسمان
گاهگاهی دیدنت باشد برایم عالمی
سروده ی عشرت بنی هاشمی
از کتاب ” خنده های پیچ در پیچ همه دیوارها ”
قهوه ای صورتت چه زیباست
در جنوبی ترین
نگاه ایران
که می سوزاند خورشیدرا
وپاره میکند
دل دریا را
درکنار لنچ خالی از ماهی ات
دغدغه ات
خرج روزانه ایست
که بافلس ماهی ها می گذرد
وبا زیبایشان
مهمانی میدهی
ومی رانی زندگی را
در آب شور
اکسیژن و هیدروژنی
که تورا
زنده نگاه میدارد
دردل روزگار
با ماسه هایی که
پاهایت را گرفتار میکنند
وچسبیده اند
به کشاکش زندگیت
وباز هم توزاده میشوی
از ایران خانم پیر
در بیمارستان خاورمیانه
با خنده وگریه ی آبهای جنوب .