شعر سپیدشعر کانونشعر و ترانهفاطمه شایگان

نان گرسنه

فاطمه شایگان

نان گرسنه

فاطمه شایگان

 

زل زده نانی گرسنه

به دهانِ لنگِ کودکی

که می فروشد

زیر شولای خیابان درد

وکنج سگرمه های جیبش ،تار

 

بر کوله ای که بر شانه اش

جوش خورده

جیغ می کشد پیغمبری ،

تابوت خالیِ قرص های کفن پوش مادر

و کفش های شکفته ی خواهرش را

 

دیریست ،عمو زنجیر باف

در جوابش

انگشت به دهان نگاه می کند خدا را

وتکیه بر پاچه ی هرگز،

دودمی کندیک نخ نان

برای بابایی که نیامد

و نخودچی هایی

که بست نشین پیاده رو

خود فروشی کردند

 

بگوش می رسد هنوز

هق هق چرخ گاری اش

از خُلقِ تنگ تمام کوچه ها

مردی که کودکانه مُرد

 

سِجِلِ گرسنگی پایانِ شعرم را کُشت

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید