محمدعلی میرقاسمی
با توام با تو
فصل چهارم
روزی از روزها در همان محیطی خواهی ایستاد که امروز در خیال خود به مانند رویا باور داری ! ساختار جهان هستی بسته به رویکرد روان و ذهن تو دارد ! تنها دلیل برای باروری باورهای انسان ، روان ، ذهن ، ایمان و اطمینان خاطر به ساختار خیال است ، این خیال است که جهان هستی را در تسخیر خود دارد !
رفتارها و باورهای ما نیازمند به واکاوی دارد .
انسان در حین مواجه شدن با مشکلات زندگی ، چگونه رفتار می کند ؟ مشکلات انسان را در خود درگیر می کند ؟ در حین رویارویی با مشکلات زندگی با دست های کشیده رو به سوی آسمان ، تسلیم شدن امری عادی است ؟ وقتی پذیرای مشکل باشید اطمینان حاصل کنید که مشکل دیگری هم برایتان شکل می گیرد ! همین که هستی بمان ، اما نه اینکه هستی ، بهتر بگویم ، انسان به مانند پولاد باید به وجود خود آتش را شاهد باشد ، آتشی گداخته ، همین که هستی بمان ، یعنی در این فراز و فرود چالش ها ، ماهیت پولادین خودت را حفظ کن ، نه اینکه هستی ، یعنی تو باید با وجود مشکلات موجود ، شکل دیگری به خود بگیری ، شکلی که دلیل رهایی باشد .
ایوب می گوید ( انسان برای مشقت ها به دنیا آمده است و مانند شراره ها از دنیا خواهد رفت )
در حیرتم بعضی از انسان ها خشم خود را همیشه به همراه دارند ! انسانی به تمام معنا عصبانی ! چرا و برای چه ؟! نمی دانم ! گیرم فردی اینطور که تو باید می بودی رفتار نکرد ، چرا فریاد ؟! انسان های عصبانی در خلوت و تنهایی هم ، خشم خود را بروز می دهند ! در حین کشیدن شانه به موها یا کشیدن تیغ به صورت یا … خیلی از اینها ، لبخند کاغذی دارند ! افرادی با طول عمر کوتاه ، نسبت به هر چیزی اعتراض دارند و تنها راه رسیدن به خواسته های درونی خود را فریاد می دانند ! پذیرا و میزبان یک زندگی تازه نیستند ! برانگیختگی ، برافروختگی ، برآشفتگی ! در حین پای نهادن در مترو ، هی آقا آرام تر، هی خانم ، لوازم شما جای ما را گرفته است ، وای خواهش می کنم سکوت کنید ، این محیط عمومی است ، برافروختگی اش افراد را به حیرت وا می دارد !
نانوا این نان سوخته یا برشته است ، آهای بوق نزن ، مگر نمی بینی چراغ قرمز است ؟! برانگیختگی اش افراد را به حیرت وا می دارد ! در محیط مربوط به منزل ، خانم وقتی می دانی حقوق ماهیانه ام را واریز نکرده اند چرا تقاضای نقدینه می کنی ؟ وای دخترم تا حالا کجا بودی ؟ مگر نمی دانی که محیط شهر نا امن است ؟ وای پسر ، جوراب های من چرا پای توست ؟ برآشفتگی اش خانواده را به حیرت وا می دارد ! چرا این انسان ها قبل از ابراز خواسته خود ، پوزش نمی خواهند ؟! برای این دسته از افراد نمی توان کاری کرد ! یعنی من به عنوان فردی که از روان تحلیل گری چیز زیادی نمی داند ، می توانم بگویم راهکاری ندارم ! مگر اینکه نوسازی ، از نوسازی ، خونسردی ، خوش رویی ، خوش گفتاری ، خوش رفتاری و لبخند .
میل و اشتیاق به دگرگونی ساختاری اگر باشد ، رفتار به خودی خود تغییر خواهد کرد ؟
قبل از هر چیز باید بدانیم تمام مشکلاتی که دلیل برانگیختگی ، برافروختگی و برآشفتگی و پرخاشگری ماست مربوط به دردها و کم کاری یا پرکاری بخشی از وجود ماست که در این رابطه نظر خواهی روان شناسان ، روان پزشکان را باید و باید جویا باشیم . ( مهم )
گام دیگر … وقتی را که مشکلات روان و ذهن خود را ریشه یابی کردید و دریافتید دلیل این همه سایش و ناسازگاری با محیط پیرامون در چیست ، وقت آن رسیده است که از میل و اشتیاق کمک بگیرید و با چاشنی انگیزه به سوی بهبودی و درمان روان و ذهن خود گام بردارید و این را هم بدانید که رفتارها و رویکردها به مانند عادت در وجودتان جا خوش کرده است .
رفتارهای ناخرسندی که دلیل مشکلات ما هستند و به سختی ما را رها می کنند ، در این خصوص باید تلاش کنید و برای این عادات به فکر جایگزین باشید و یا اینکه هر بار تکرار کنید که من باید بهترین باشم ، اینقدر تکرار کنید که عادات از شما دوری کنند و شما را رها کنند ، مدیریت ذهن ، روان و بدن را در دست بگیرید ، حالا تکرار کنید که رهبری شما با من است ، هدایت شما با من است ، نظارت و مدیریت شما با من است ، من از شما جدا نیستم ، من با شمایم ، ما باید همه با هم خواستار دلشادی ، پیروزی ، بهروزی هم باشیم ، در این کران بی کران تنها کارگشای ما ، رفتار و رویکرد خویشتن است ، باید و باید بهترین باشیم ، گذشته هر چه بود گذشت ، گذشته نمی تواند دلیل فروپاشی ما باشد ، ما برای توانمندی ، فرهمندی در این جهان پای نهاده ایم ، باید به بهترین شیوه زندگی کنیم ، ما آموخته ایم برای رهایی از مشکلات ، نخستین گام ، داشتن شادمانی یا ایجاد شادمانی در وجود ماست ، گام دیگر مربوط به میل و اشتیاق ماست که ما را به دگرگونی ساختاری وا می دارد .
نوسازی ، از نوسازی ساختار رفتاری
نوسازی ، از نوسازی بسته به رفتار و رویکرد ما دارد ، اینکه با خود و دیگران چگونه رفتار کنیم ، اینکه بخشی از رفتارهای ما دلیل رنجش خود و دیگران است ، چرا نباید جاری باشیم ؟ جاری ، روان ، روشن .
بیاییم برای خود و دیگران خواهان بهترین باشیم ، خورشید وقتی برمی خیزد ، گیسوان طلایی اش ، پدیدار می شود و نیمی از زمین را در بر می گیرد و نیمی دیگر را دوباره با لبخند خود می تاباند ، به مانند خورشید ، تمام جهان را درآغوش بگیریم ، ما مربوط به جهانیم و جهان مربوط به ما ، از رقص هستی ، رقص را بیاموزیم ، رستن و برخواستن را ، با خودت بگو ، به خودت بگو ، من باید دوباره تکرار شوم ، نوسازی از نوسازی ساختاری و دگرگونی رفتاری باید و باید در رویکرد من پدیدار شود ، با خودت بگو ، به خودت بگو ، من باید به مانند ماه ، طنین جان بخش خواب های طلایی دریا باشم و خروش بی افسار اقیانوس را آرامش ببخشم .
هر بار تکرار کنید ، تکرار ، تکرار ، تکرار …
برای زیستن یک دلیل روشن داشته باشید ، یک دلیل روشنی که شما را به حرکت وا دارد ، یک دلیل فلسفی که شما را از این ایستا برهاند ، برای رسیدن به خواسته های خود دلیل بیافرینید ، دلیل می تواند گام های محکم برای رسیدن شما به سرمنزل ، مقصد و مقصود باشد ، آسوده خاطر باشید ، آزرده خاطر نه ، به خودت بگو ، نوسازی ، از نوسازی ساختاری و دگرگونی رفتاری باید و باید در رویکرد من پدیدار شود ، از اینکه دیگران به شما می گویند ، چطور می شود ؟! سخت است ! نمی شود و چنین و چنان ، غمگین نباشید و این را هم بدانید درختی را که بار بهتری دارد چوب بیشتری بر پیکر خود خواهد دید ، بهتر بگویم ، وقتی درختی به بار می نشیند به خاطر اینکه بلند و سرکشیده است ، انسان ها از یک چوب کوچک برای چیدن میوه های آن کمک می گیرند در حقیقت با پرتاب چوب به بالای درخت و افتادن میوه .
اگر با ایمان و اطمینان خاطر تلاش کنید ، اگر برای زیستن دلیل فلسفی داشته باشید ، اگر برای پیرامون و دیگران خواستار بهترین باشید ، اگر به یک دلیل روشن ، دگرگونی ، نوسازی ، از نوسازی را در ساختار رفتاری خود بیافرینید ، اگر رستن را در ذهن خود بپرورانید ، باور داشته باشید فصل پیش روی شما ، بهار است و همین دیگران به بار نشستن وجودتان را جشن می گیرند .