کتاب مقدمه بر علوم انسانی ویلهم دیلتای
مقدمه ای بر علوم انسانی بین ارسطو تا دیلتای
کتاب مقدمه بر علوم انسانی ویلهم دیلتای
نویسنده : ويلهلم ديلتای
مترجم : منوچهر صانعیدرهبيدی
درباره کتاب مقدمه بر علوم انسانی
آنچه امروز علوم انسانی نامیده میشود در مقطع تاریخی بین ارسطو تا دیلتای شکل گرفته است. برای تعریف علوم انسانی (متمایز از علوم طبیعی) و تدوین منطق آن و تعیین هدف یا غایت آن ارسطو قدمهای اولیه را برداشت. در قرن هجدهم ویکو، هیوم، ولتر و مونتسکیو این مفاهیم را پیش بردند. در قرن نوزدهم آگوست کنت، جان استوارتمیل و سرانجام دیلتای تکمیل صورت تاریخی این علوم را به انجام رساندند. امروز علوم انسانی در کنار علوم طبیعی (فیزیک و…) دارای ساختار، منطق و دهفی متمایز است.
بخشی از کتاب :
مقدمه مترجم
حدود بیست سال پیش کتابی به دستم رسید با عنوان مقدمه بر علوم انسانی تالیف دیلتای که امروز از نام مترجم و ناشر آن چیزی در خاطرم نیست. حجم آن کتاب در حدی نبود که بتواند ترجمه سطر به سطر کتابی باشد که اکنون ترجمه آن را در دست دارید. احتمالاً ترجمه ملخص یا بعضی از فصول این کتاب بوده است. در هر حال، مطالعه آن کتاب شوق آشنایی با دیلتای به عنوان پایه گذار علوم انسانی را در من برانگیخت و همواره به طرف آراء و اندیشه های او هدایتم می کرد. اما در سال های گذشته اشتغال به ترجمه و تشریح آثار دکارت و کانت مانع از آن شد که به آثار دیلتای بپردازم، و اکنون مجال آن فراهم شده است.
نوشته های دیلتای به لحاظ حجم در حد لغتنامه دهخداست: بیست جلد قطور در قطع رحلی که وقتی برای اولین بار این مجموعه را در یکی از قفسه های کتابخانه دانشگاه هانوفر آلمان ( امروز به نام دانشگاه لایب نیتس ) دیدم حیرتم برانگیخته شد و از خود می پرسیدم دیلتای در این مجموعه تقریبا ده هزار صفحه ای چه نوشته است ( اگر هر مجلد به طور متوسط پانصد صفحه باشد ) . در هر حال، از این مجموعه کلان گزیده ای هشت جلدی به زبان اسپانیولی، گزیده ای شش جلدی به زبان آلمانی و هماهنگ با آن گزیده ای شش جلدی به زبان انگلیسی فراهم شده است که اکنون ترجمه فارسی جلد اول گزیده اخیر را در دست دارید. در آغاز کار برای به دست آوردن گزیده آلمانی اقدام کردم اما به دلیلی که اکنون نیاز به ذکر آن نیست فراهم نشد؛ به این جهت، ترجمه انگلیسی را مبنای کار قرار دادم و اکنون که این سطور را می نگارم حتی بعضی از مجلدات ترجمه انگلیسی را نیز در اختیار ندارم، اما امیدوارم که این مجلدات را هم به دست آورم و مجال ترجمه آن ها به فارسی نیز فراچنگ آید.
ویلهلم دیلتای ( ۱) ( ۱۸۳۳ـ۱۹۱۱ ) عرفا عضو یکی از نحله های فلسفی آلمان پس از کانت محسوب می گردد که نحله نوکانتی نامیده شده است. فلسفه کانت در آلمان در دو جهت رشد کرد: ( ۱ ) ایدآلیسم آلمانی که در فلسفه هگل تبدیل به ایدآلیسم مطلق شد و علاوه بر هگل؛ فیخته و شلینگ از اعضای آن هستند. ایدآلیسم آلمانی به ماتریالیسم مارکس و فویرباخ منتهی گردید. ( ۲ ) فلسفه ای که با نفی مابعدالطبیعه به تبع کانت و وفاداری به بسیاری از اندیشه های بنیادی او به نوکانتی معروف شد و اعضای معروف آن ریکرت، رانکه، زیمل و ویندلباند هستند و شیخ و بزرگ آنان دیلتای است. عناصر نحله نوکانتی را می توان چنین خلاصه کرد:
۱. نفی مابعدالطبیعه به سبک کانت.
۲. توجه به عناصر پیشینی ( این بخش در آراء دیلتای کمرنگ است ) .
۳. این رای که شناختِ ذوات محال است و ساختار شناخت پدیداری است.
۴. قول به این که شناختْ آفرینشِ ذهن است.
۵. این رای که زمینه اصلی معرفت تاریخ است و شناخت فرایندی تاریخی است.
۶. قول به این که اصول منطقی شناخت برآمده از ویژگی زیستی انسان است.
دیلتای در چنین فضایی اندیشیده و بالیده است. رگه های اصلی تفکر او را می توان فلسفه زندگی، تاریخ گرایی یا نگرش تاریخی، هرمنوتیک و علوم انسانی به عنوان شاخه ای متمایز از علوم طبیعی برشمرد. در میان این عنوان ها، علوم انسانی موضوع اصلی فلسفه دیلتای است. سعی دیلتای بر این است که موضوع، منطق، روش و غایت این علوم را از خاصیت زیستی انسان استنتاج کند و علوم انسانی را به عنوان مجموعه ای متمایز از علوم طبیعی ( هم در موضوع هم در روش و هم در غایت ) معرفی کند.
مفهوم آنچه دیلتای « علوم انسانی » نامیده است و امروز به همین نام خوانده می شود اولین بار در نوشته های ارسطو به عنوان « دانش شهرنشینی » ( ۲) آمده است ( که معمولاً به نادرست « سیاست » ترجمه شده است و می شود ) ( ۳) و در قرن نوزدهم یک نسل پیش از دیلتای در فرانسه اُگوست کنت آن را « جامعه شناسی » ( ۴) نامیده است. دیلتای این مجموعه را به زبان آلمانی Geisteswissenschaftenنامید که ترجمه تحت اللفظی آن « علوم روحی » است و در زبان فارسی از طریق ترجمه انگلیسی آن ( human sciences ) به « علوم انسانی » ترجمه شده است. به این ترتیب در حدّ فاصل بین ارسطو و دیلتای ضابطه مندی هایی که در کنار علوم طبیعی به بررسی رفتار انسان در زمینه های حقوقی، اقتصادی، دینی، اجتماعی و… می پرداخته است، نزد ارسطو « دانش شهرنشینی » ، نزد اُگوست کنت « جامعه شناسی » و نزد دیلتای « علوم روحی » یا « علوم انسانی » نامیده شده است.