نیلگون مارمارا در جنسیت اجتماعی
در جنسیت اجتماعی تحلیل و ترجمه نادر چگینی
نیلگون مارمارا در جنسیت اجتماعی
در جنسیت اجتماعی تحلیل و ترجمه نادر چگینی
نیلگون مارمارا شاعر در۱۳فوریه ۱۹۵۸ در استانبول یکی از دو دختر یک خانواده مهاجر بالکان به دنیا آمد پدرش از پلوون بلغارستان و مادرش از ویدین به استانبول مهاجرت کردنداو فارغ التحصیل از دانشگاه بوغازیچی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی شد، پایان نامه ای در مورد شعر و خودکشی سیلویا پلات انجام داد. با شاعران زیادی دوست شد.
اشعار او در مجلات مختلف به چاپ رسیده است. در سال 1982 ازدواج کرد که از طریق دوستانش با همسرش آشنا شد. به دلیل شغل همسرش، ۱۶ماه در لیبی زندگی کردنداو در ۲۹ سالگی با خودکشی به زندگی خود پایان داد.دوران کودکی و جوانی نیلگون مارمارا در استانبول در کنار خانواده و پدری که چپگرای بود شکل گرفت پدری «که به این گفته اعتقاد داشت، دین افیون جامعه ست و مادرش که هیچگاه دوران کودکی و جوانی خود را در بلغارستان فراموش نکرده بود و مدام از گذشته ی خود حرف میزد خانواده او که ابتدا او را در دبیرستان اتریش ثبت نام کردند، بعداً به دلیل مشکلات مالی مجبور به انصراف از ثبت نام شدند.
پس از آن، مار مارا در کالج کادیکوی تحصیلات رابه پایان رساند. پس از آن ابتدا برای تحصیل در مقطع کارشناسی وارد گروه زبان و ادبیات ترکی دانشگاه استانبول شد. اما با دیدن اکثریت شاگردان راست دپارتمان تصمیم گرفت دوباره در امتحان شرکت کند. مارمارا که این بار حق ورود به دپارتمان زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه بوغازیچی را داشت، با پایان نامه کارشناسی با عنوان “تحلیل شعر سیلویا پلات در زمینه خودکشی” از آنجا فارغ التحصیل شد و بعد این پایان نامه را که تحلیل شعر سیلویا پلات را در زمینه خودکشی، بود در زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه بوغازیچی، در سال 2005 منتشرداد.
مارمارا در تز خود، خودکشی پلات را نه به عنوان نمونه ای از انفعال، بلکه به عنوان واکنشی در برابر جهان خارج، که شامل کنشگری فعال بود، در نظر گرفت و اشعار او را با در نظر گرفتن اشتیاق سیلویا پلات به مرگ تحلیل کرد سیلویا پلات که قربانی جامعهای است که حقارت را بر زنان تحمیل میکند چیزی جز تار و پود بافتهای از رنج ارائه نمیدهد، از سازش خودداری میکند و خودکشی را به عنوان واکنشی اجتنابناپذیر در برابر زشتی موجودات اجتماعی هماهنگ انتخاب میکند نیلگون مارمارا با روزهای سختی مواجه میشود کودتای نظامی 1980 جریان زندگی روزمره این شاعر را مانند بسیاری دیگر تغییر داد.
او با دوستانش وارد جمع نشینی های شبانه می شود و وارد بحث های زبانی شعر و ادبیات داغی می شدند که شب ها با دوستانش که اکثراً نام های معروف ادبیات بودند، ادامه پیدا می کرد. نویسندگان و شاعران مشهوری در میان دوستان وی مانند ایلهان برک، فاضل هوسنو، جیهات بوراک، تورگوت اویار، ادیپ کانسور و جمال سوریا . پس مدتی نیگون مارمارا، که تماماً خود را وقف شعر کرده بود، شروع به تایپ و جمع آوری اشعار خود کرد که مدت طولانی به کسی نشان نداد و این در حالی ست که به خاطر شغل همسرش آنها مجبور هستن در لیبی زندگی کنند جایی که کان اونال همسرمار مارا برای شانزده ماه باید مشغول به کار باشد. این زوج که قادر به تحمل محیط ظالمانه لیبی نبودند، بعد از مدتی دوباره به استانبول بازگشتند، اما روزهایی که بین نقشهای اجتماعی مار مارا و شعر سپری شد، وضعیت روحی او را بیشتر تیره کرده و سعی می کند خود را پیدا کند این است که جوهره خود، لایه های ناخودآگاه را در ورای یک خود آگاه نگه داشته.
بنابراین، نیلگون مارمارا به دنبال بیرون کشیدن آن چیزی است که در اعماق و سوبژه خود قرار داردگرفته است، و این باعث درونگرایی می شود چه در آثارش در چه اجتماع. این بسته شدن در دنیای درونی شاعر کم کم به پوچی می رسد که او با کنار گذاشتن جهان بیان می کند. در سطور او تولد آغاز مرگ است و هستی آبستن نیستی است نهلیسم در شعرهای مارمارا انگار در مرکزیت قرار می گیرد. نگاهی تلخ وسیاه او نسبت به جهان و جامعه ای که در آن زندگی می کند از او شاعری می سازد با نگاه سیاه و پوچگرا. حالا دیگر حضور رنگها اشیا در حال فصیل شدن در اشعار او عینیت را انتزاع می کنند.
شعرهای او پنجرههایی به بیرون نیستند، بلکه درهایی هستند که بسته میشوند و مار مارا شعرهایش را مانند پیلهای دور خود میبافد همانطور که در پایان نامه و مقالات مختلف خود درباره سیلویا پلات بیان کرده است.در اشعار او اغلب المانهایی ازطبعیت حضور دارند، اما این عناصر همچنان بازتاب یک درون گرایی هستند، نه واقعیت های درباره دنیای بیرون. گل ها، فصول، حیوانات، خورشید و ماه و رنگ ها نمادهایی هستند که در شعرهای او به کار رفته است. پرنده به ویژه تصویر مرغ دریایی در اشعار مار مارا بسیار به کار رفته. لحظه ها، خاطرات و موقعیت ها از طریق این نمادها داده می شود. البته با نگاهی ظنز تلخ.صدای شاعر دیگرشکننده است. بی خاطره بودن، فراموشی و کنار آمدن با گذشته نیز موضوعاتی است که اغلب مورد بحث قرار می گیرد. در حالی که بدن و ذهن به عنوان دو پدیده مجزا و مستقل از یکدیگر در نظر گرفته می شوند، بدن عینی و مستثنی است و ذهن مجرد و مجروح است برخلاف استاندارت بود موضوع، مادر شدن تصویری نفرت انگیز در اشعار نیلگون مارمارا است. با وجود تصویر مادر، مانند خون دادن سینه به جای شیر و شکم پر مو، تصاویر کودکان و نوزادان نمادی از بی گناهی است.
با این حال، معصومیت آنها نه به سوی آینده ای خوش، بلکه به سوی مرگ سرازیر می شود. واین نگاه را ما در پایان نامه ی دانشگاهی که در رابطه با سیلویا پلات ارائه می دهد می بینیم که در آن اشاره می کند، در مورد مضامین مرگ و تولد به گقته ی «بکت می کند که می گوید :مادران ما پاهای خود را روی قبر ما گذاشته اند و ما را در قبر به دنیا آورده اند. سیلویا پارت با آگاهی از این اطلاعات عجیب، به مرگ در کنار خود خیانت نمی کند. می توان همین شرح را برای اشعار نیلگون مار مارا نیز انجام داد شعر نیلگون مارمارا که از حوزه های بسیاری مانند فلسفه، اسطوره، موسیقی، سینما و نقاشی تغذیه می شود، با نگرش عجیب و غریب خود در گفتمان فمینیستی توجه را به خود جلب می کند و اینجایت که ارجاعات بینامتنی نیز جایگاه مهمی در شعر نیلگون مارمارا دارد که از منابع بسیاری تغذیه می شود. به گفته وی، منشأ ظلم، بی عدالتی و شرارت در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، نظام مردسالاری است.
رویکرد دیگر این شاعر، مرگ زنان بوده است. زیرا جامعه مردانه دنیا را به فساد کشیده است. به همین دلیل، درک مار مارا از شعر را می توان فمینیستی توصیف کرد، زیرا او رویکردی انتقادی و اپوزیسیونی نسبت به نظام موجود دارد و قدرت را در اشعار خود طرد می کند. در اشعار او، ناراحتی ناشی از نظم پدرسالارانه و میل به برهم زدن این نظم درک می شود.مرگ حالا دیگریکی از موضوعات اصلی نیگلون مارماراست. به گفته ی خود او مضامین مشابهی در شعرهای زنانه وجود دارد، مانند مرگ، عشق، جزئیات زنده بودن، احساسات کوچک و رسیدگی به رابطه ذهن انسان و واقعیت بیرونی با حساسیت زنانه. شاعری که با کلمات و تصاویر حس بیگانگی را در خواننده برمی انگیزد، ساختار چینش ها را در هم می شکند.
در شعرمارمارا که در انتخاب کلمات دقت دارد; مضامینی چون «کودکی»، «پوچی»، «هستی» «زندگی» و «مرگ» عناصر شکل دهنده فضا و گفتمان هستند. اگرچه او گاهی سبک بیانی را در پیش می گیرد، اما عموماً بیانگر است او اغلب در شعرهای خود بر گیرکردن فرد در دنیا تأکید می کند. در مارپیچ مرگ و زندگی در جهان، که به بدن محدود شده توسط احساسات نامحدودش. اواشاره میکند انسان همیشه تنهاست حتی اگر با دیگری باشد. مارمارا یکی از شاعران خارقالعاده نسل دهه 1980 است. شتابی که جنبش فمینیستی در سراسر جهان به دست آورده و محبوبیت آن در کشور ترکیه با شعر نو ترکی سروده شده در دهه 80 است. در حالی که شعر ترکی در دهه 80 هویت جدیدی به خود گرفت، بسیاری از شاعران زن نیز در این تحول جای گرفتن در اینجا در نسل دهه 80، شاعران زن لاله مولدور، گلسلی اینال و نیلگون مارمارا توانستند نام خود را مطرح کنند. گفتمان اکسپرسیونیستی او و قرار دادن تصویر در مرکز شعرش از نیلگون مار مارا شاعری دیگر ساخت.
…
Kuşum ve Ben
Kuşum ve ben bir aynad
uyuyoruz, kafesimiz yatağımız
yüzlerimiz eşlerine baka baka
sonsuz kar altında uyuyoruz
kuşum ve ben.
Eşim ve ben kızıl bir bağla
bağlıyız birbirimize
Çözülürse yoksulluk sevinir
Aynamızın içinde tek bu bağ…
Kızıl kıskanç eşim kuşum ve ben.
☗Nilgün Marmara
(منو پرنده ام)
منو پرنده ام در یک آینه هستیم
ما درآن میخوابیم
قفس اتاق خواب ماست
رُخ به رُخ به یکدیگر نگاه می کنیم
زیر انبوهی از برف بخواب میرویم
منو پرنده ی من
من و همسرم با یک رُبان قرمز
به یکدیگر گره خورده ایم
تهیدستی اگر از بین برود
خوشحال خواهیم شد.
در آینه ی ما فقط همین هست
همسر سرخ حسودم
و منو پرنده ام.
لینک کوتاه مطلب