آنسوی رهایی

آنسوی رهایی

کتاب شعر فروزان زارعی (رهایی)

کتاب شعر آنسوی رهایی مجموعه اشعار فروزان زارعی(رهایی) می باشد که توسط کانون شاعران معاصر و نشربید به چاپ رسیدهاست .این کتاب شامل غزلیات، چهارپاره،دوبیت ها، تک بیتی ها و اشعار نو می باشد .مضمون بیشتر اشعار این کتاب عاشقانه و اجتماعی و اعتراضی می باشد که در خصوص اشعار هم توضیحاتی آمده است:

چند سطر در مورد شاعر و شعرهایش

به پای عشق تو مردن نبود کم کاری
هزار مرتبه مردم نشد که بشماری

پای صحبت بانویی می نشینیم که کنار آشپزی مضمون ها به طعم زندگی مزین میکند و می نویسد .
علاقه اش کلاسیک است و بیشتر به غزل و چهار پاره دلبستگی دارد.
انگار همین دیروز بود که دوستم به من زنگ زد و گفت یک بانو برای سرودن شعر به کمک احتیاج دارد گر چه پنج سال میگذرد اما مثل باد گذشت و اصلا فکر نمی‌کردم تا به این اندازه علاقه و پشتکار داشته باشد

دقیقه ،ثانیه ،هرشب ،میان ِ عقربه ها
صدای تیک ِ عصب بود و تاک ِ بیداری

و این یعنی شبانه هایش را پای علاقه اش گذاشته و رنج برده تا به مضامین تازه دست پیدا کند .

چیزی که بر حلاوت شعر کلاسیک می افزاید بکار بردن آرایه ها در کلام است که اگر چند شعر را بخوانید متوجه خواهید شد که آرایه ها را می شناسد و شعرهایش را به رنگ آرایه ها تزئین می کند.
و البته ناملایمات زندگی که همیشه بوده و هست درابیات بانوی غزل سرای ما موج میزند و رنجها را می‌شناسند.

برای اینکه بماند سلام ِ تو یادم
شد عادتم که بجایت کنم سلام ِ خودم

و در آخر اینکه مطمئن باشید که در آینده ای نزدیک بیشتر و بهتر از او خواهید شنید

و برای این حقیر خیلی شیرین و زیباست که دوستانی این چنین فرهیخته و با احساس را در کنارم می بینم .

با سپاس. حجت نظریان . پاییز ۱۴۰۳

 

کانون شاعران معاصر, [۱۷.۰۳.۲۵ ۰۵:۲۰] نمونه غزلیات :

حس رهایی

وقتی که گفتی نیست راهی جز جدایی
دیگر نپرس از من چرا رفتی ؟ کجایی؟

هرگز نپرسیدی که حال ِ من چطور است ؟!
چیزی به من دادی به جز بی اعتنایی ؟!

هر واژه ی شعرم شده یک مثنوی درد
تا خورد از این درد پشت ِ هر هجایی

اصلا نشو این روزها نزدیک با من
شاید که مسری باشد این ماتم سرایی

می خواستی از من رها باشی و گفتم
پس می روم خوش باش با حسّ ِ رهایی

رفتم ولی گامی نرفته بازگشتم
اما برای گفتن ِ حرف ِ نهایی

برگشتم و صرفا برای عرض ِ تبریک
اول شدی در آزمون ِ در بی وفایی

در بی وفایی مرد ِ میدانی و پیروز
رو دست ِ تو پیدا نخواهد شد خدایی

پاکی باران

دست ِ من رو هست و چیزی پیش ِ تو پنهان ندارم
هیچ آثار و نشان از واژه ی کتمان ندارم

من همانم که حقیقت بوده آیینش همیشه
پس نیازی به قسم بر آیه ی قرآن ندارم

تو ولی با هر قسم گفتی دروغی را دوباره
بعد از آن من هم به حرف ِ هیچ کس ایمان ندارم

تو نبودی مثل ِ حرفت ، من همان هستم که گفتم
من همینم ، ماسک های دَرهم و الوان ندارم

خالصی های نگاهم زیر ِ تهمت هات نشکست
در نگاهم چیزی غیر از پاکی ِ باران ندارم

هرچه گفتی اشتباهی من شدم برعکس ِ حرفت
بی ادب هستی ولی من هم کم از لقمان ندارم

شاعر : فروزان زراعی رهایی
ویراستار : عبدالله محمدزاده سامانلو
طراحی جلد و صفحه آرا : عبدالله محمدزاده سامانلو
ناشر : بید
سال و نوبت چاپ : 1403 – اول
شمارگان : 5۰۰ نسخه
شابک : 4-828-309-622-978
قیمت : 200000 تومان