آینه و شوق پرواز

آینه و شوق پرواز
کتاب شعر دکتر سید حسن حسینی

زدیم بر صفِ رندان و هرچه بادا باد

چه شد که درین مسیر افتادم،
در طفولیت از نغمه حروف موزون لذت می بردم
معلّم ما وصف چک چک قطرات باران، رقص برگ های چنار و موسیقی کلام پرنده ها را زیبا آموزش می داد.
داستان حسنک را که می خواند انگار از من سوال می کرد حسنک کجایی؟ بزرگتر که شدم استاد طاهر دانشمند و دبیر ادبیات که یادش گرامی باد مشوّق من و با هر دست خطی که آن روزها نامش انشا بود مکرّر آفرین و احسنت می گفت که پر از شعف و شور شده و فهمیدم،

دانش وعلم میسّر نشود بی اُستاد
با معلّم بتوان بام جهانی اِستاد
بدنبال خلوتی، تا بنویسم و جایزه ی آفرین را دریافت کنم در خانواده ی پر فرزند ما کمبود تشویق بشدّت احساس ولی دنیای کودکانه ما پر از خنده و بازیگوشی و شیطنت ها بود.

از لذت خوشبختی آن لحظه در دست
یک آه فقط مانده هنوزم که هنوزست

ضربدر انتخاب رشته دانشگاه مرا سرِ کلاس رشته داروسازی نشاند، از دروس عمومی علوم پایه ادبیات فارسی را در کلاس استاد جلیل دوستخواه و پنجره ای دیگر برویم باز شد .
عشق آمد و خیمه زد به صحرای دلم، شدّت علاقه ام به شعر و خوانش زیبا و صحیح استاد درغزل خوانی و مثنوی معنوی دوباره مرا مانوس کرد. در کنار حرفه داروسازی در انجمن های ادبی فعّال و مجُّدانه در ردیف های جلو نشسته و خلاصه نویسی می کردم.
تا اینکه در سال ۱۳۸۵ امتیاز نشر ماهنامه درمان اصفهان را گرفته عملا وارد جمع قلم بدستان شدم،
استادِ هنرمند دکترحسین یقینی از همراهی ام درین مهّم دریغ نکرد روحش شاد، با تشویق و همراهی اساتید
بزرگِ طب و شعرای اصفهان، دو صفحه وسط مجله به چاپ اشعار دوستان اختصاص یافت که تا سال ۱۳۹۸ منتشر و بدلایلی که دانم و دانی تعطیل شد.
سرودن شعر را از سال ۱۳۸۰ زمزمه سپس به توصیه دوست عزیز شاعرم دکتر مجتبی خلیقی نژاد نزد استاد عندلیب شاعر فرهیخته اصفهان تلمّذ کردم روانشان شاد،

خوشحال که عالِم شده و نیک بدانم
غافل که هزاران و ز آن هیچ ندانم

اکنون به توصیه دوستان فرهیخته و به همّت استاد سامانلو شاعر سپید سرا و بنیان گذار موسسه کانون شاعران معاصر، شعرکده ای از سروده هایم شامل اشعار کلاسیک، نیمایی، رباعی، تک بیتی و از همه مهمتر، اشعاری به لهجه زیبای زادگاه من شهرضا که همیشه دلم در گرو آن دیار و دوستان همشهری ام بوده و هست که البته و متاسفانه،
روزِ محشر شُدِسا سَراهَمی تُولاکی خود
کاش می شد یه دُوغوله با هم باشیم یه عُضناچی

تحت عنوان ، آینه و شوق پرواز، که جلد آن به خط مبارک استاد توجّه موسیقی دانِ خوش نویسِ ممتاز به نقش زیبا و با منتخب ابیاتی از درون کتاب ملبّس و به رشته تحریر درآمده و انتظار می رود ادیبان و شعرا این گستاخی را برمن بخشیده و از نقد کتاب پیش رو دریغ نفرمایند که در
چاپی دیگر اشکالات به حداقل برسد.

ای نام تو آرام کند هر دل خسته
یادت بزند بند دلی را که شکسته
با اِذن تو و نام تو این ذرّه و این خط
گستاخ و به شهرِ قلم از عشق نوشته

سید حسن حسینی
حسنک
بهار ۱۴۰۳

شاعر : دکتر سید حسن حسینی
ویراستار : عبدالله محمدزاده سامانلو
طراح و صفحه آرا : عبدالله محمدزاده سامانلو
ناشر : بید
سال و نوبت چاپ : 1402 – اول
شمارگان : 5۰۰ نسخه
شابک : 3-669-309-622-978
قیمت : 300000 تومان