شعر سپید
-
۱۴۰۲
علیرضا فرزانه معصیت غنچه ی باکرگی به باد معصیت ؛ من عریانی ِ یک، جامه ی ِ معصومیت، نزد…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه مبادا تو دیر شوی خسته قدم بر می دارم؛ [قدم آهسته!…، تا که شب بلند نشود! تا…
بیشتر بخوانید » -
علیرضافرزانه
علیرضا فرزانه فنا زدگی قرنی باید به حوصله تا فنا رفته دست هامان ز نو، تفسیر جوانه کند.!
بیشتر بخوانید » -
صدایت
. …صدایت نبضِ*”هزاران بوسهی عمیق” بر رشحههایِ آبشارِ نیاگارا راکِ سرخیست، در گوشِ گیلاسهایِ وحشی با طعمِ آوازِ “کوهن”… و…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه چه ارزشی دارد این شعر؟ ۳. چه ارزشی دارد این شعر* شعر باشد و تو نباشی….؟! فکر…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه توهم و پژواک صدای تو در گوش تلفن به خاک رفته همچو آوای روزی که در…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه امید آفتاب آلوده شرابی است ز کین وقتی تمام راه نفرینی به رسیدن طعنه می زند! آفتاب…
بیشتر بخوانید » -
حرف یا برف، محمود نادری
برف می آمد و من در جاده دو طرف کوه یخی استاده جاده تنها و پر از حادثه بود من…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه بانگ شب بر حُرم شَبَم عطر حضور تو سایه انداخت! انگار آمده ای از ستاره بانگِ خموشِ…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه بانگ شب بانگ شب* بر حُرم شَبَم عطر حضور تو سایه انداخت! انگار آمده ای از ستاره…
بیشتر بخوانید »