علیرضا فرزانه
-
۱۴۰۲
علیرضا فرزانه معصیت غنچه ی باکرگی به باد معصیت ؛ من عریانی ِ یک، جامه ی ِ معصومیت، نزد…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه مبادا تو دیر شوی خسته قدم بر می دارم؛ [قدم آهسته!…، تا که شب بلند نشود! تا…
بیشتر بخوانید » -
علیرضافرزانه
علیرضا فرزانه فنا زدگی قرنی باید به حوصله تا فنا رفته دست هامان ز نو، تفسیر جوانه کند.!
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه صبح امشب فردا را چون به خوابی جهان را چه کنم؟ خورشید شبانِ روشنم! به سفسطه ‘…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه صبح امشب فردا را چون به خوابی جهان را چه کنم؟ خورشید شبانِ روشنم! به سفسطه ‘…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه چه ارزشی دارد این شعر؟ ۳. چه ارزشی دارد این شعر* شعر باشد و تو نباشی….؟! فکر…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه توهم و پژواک صدای تو در گوش تلفن به خاک رفته همچو آوای روزی که در…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه بت غرور دنیای ما را سیاه کرده ست؛ [بت غروری کز جهل’ بیم شکستنش نیست هرگز! ابراهیمی…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه امید آفتاب آلوده شرابی است ز کین وقتی تمام راه نفرینی به رسیدن طعنه می زند! آفتاب…
بیشتر بخوانید » -
علیرضا فرزانه
علیرضا فرزانه بانگ شب بر حُرم شَبَم عطر حضور تو سایه انداخت! انگار آمده ای از ستاره بانگِ خموشِ…
بیشتر بخوانید »