شعر کانون
-
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده غزل مزدای من زمان هایی که از فکرت، خیالم، کام میگیرد چه چیزی غیر یادت، دردلم آرام…
بیشتر بخوانید » -
اعظم اسماعیلی «بانوالف»
«انتها» ____________________ به روزگار فکر میکردم اندیشهام حوصلهی اتفاق را نداشت و خاطرهها را میبلعید! گیج میخورد و…
بیشتر بخوانید » -
لیلا کباری قطبی
لیلا کباری قطبی گیسوی تو باز هم از تو و گیسوی تو دم خواهم زد با تو همراه و به…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده آتش نَمرودی نه یلدا باورش شد، چشم در راه زمستانم نه اندوه دلم فهمید، در آغاز عصیانم…
بیشتر بخوانید » -
لیلا کباری قطبی
لیلا کباری قطبی از عشق تا عرفان یک شب بیا به خلوت شب زنده داری ام بنگر میان غصه و…
بیشتر بخوانید » -
ناله ی مرغ سحر
لیلا کباری قطبی ناله ی مرغ سحر ناله ی مرغِ سحر ، خوابِ مرا ریخت به هم ناله ات ،…
بیشتر بخوانید » -
لیلا ساتر .سقوط تدریجی
زندگی یک سقوط تدریجی … سیب ناسازگار این دنیاست ساحت گام در دل سختی … زندگی ساحت تناقض هاست در…
بیشتر بخوانید » -
مهرنوش مستحقان زاده
مهرنوش مستحقان زاده رباعی زنِ جنوبی درگوشه ی چانه خالکوبی دارد کارون کارون، وفا وخوبی دارد نیزار نمک نشسته درلبخندش…
بیشتر بخوانید » -
اعظم اسماعیلی بانو الف
اعظم اسماعیلی بانو الف مرداب شعر نیمایی از کتاب شعر در «حوالی خودت» ____________________________ گوش باید بدهیم به پریشانی لبخند…
بیشتر بخوانید » -
محمد بهرامی نسب
محمد بهرامی نسب خون واژه شاید که درهوای تو پاییز می سرود با برگ های زرد تو یک ریزمی سرود…
بیشتر بخوانید »