عباس جفره
فریب/غزل
ای که در جان و دلم یک شبه لیلا شده ای
خیر مقدم! چه خبر؟ باز که پیدا شده ای
من که از عالم هستی به درم، اما تو
طعنه بر ماه زدی، شهره ی دنیاشده ای
بی گمان هدیه ای از عالم شعری زیرا
در کویر نفسم شرجی دریا شده ای
ای تنت جاری در بیت غزل های مدرن
بستر قافیه هایی که مهیا شده ای
این همه مست در خانه ی تو منتظرند
ساقی باده ی خُلّاری آیا شده ای؟
من که نه! شعر من اما به لبانت برسد،
شاعران جمله بگویند که احیا شده ای
تو فریبی که من هر بار به خود می گویم!
وعده ی دل خوشی عمر من اما شده ای
عباس جفره