ادبیاتداستانمحمدعلی میرقاسمی

محمدعلی میرقاسمی

با توام با تو فصل ششم

محمدعلی میرقاسمی

با توام با تو

فصل ششم

روزی از روزها در‌ همان محیطی خواهی ایستاد که امروز در خیال خود به مانند رویا باور داری ! ساختار جهان هستی بسته به رویکرد روان و ذهن تو دارد ! تنها دلیل برای باروری باورهای انسان ، روان ، ذهن ،‌ ایمان و اطمینان خاطر به ساختار خیال است ، این خیال است که جهان هستی را در تسخیر خود دارد !

ذهن انسان به کهنه گورستانی می ماند که باورهای پوسیده و ناتوان را در خود پنهان کرده است .

من هم به مانند شما باور دارم ، زمین محیطی برای زیستن است و چه بسیار افرادی را که در گذشته در این زمین زیستن داشتند و در همین خاک مدفون شدند ! انسان هایی با باورهای متفاوت که اگر آنها را مرور کنیم ، ما را به حیرت وا می دارد ! به چه شکلی زندگی و با چه رویکردی با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند ؟ مگر می تواند یک باور در یک قبیله بنا به دلایلی مرگ فردی از یک قبیله ی دیگر را به دنبال داشته باشد ؟! یا اینکه ما می توانیم به طور گروهی ، مرگ انسانی را در آغوش آتش شاهد باشیم ؟! فریاد او را بشنویم ؟! آه و اشک او را ببینیم ؟! بی هرگونه همزاد پنداری ، سکوت اختیار کنیم ؟! فقط برای شادی خدایان ؟! باورهایی که مرورش برای ما دلخراش است ! انسان بر مبنای همین باورها ، قوانین اخلاقی را پدید آورد و دیگران را وادار کرد بی هرگونه انتقاد ، باید پذیرای این قوانین منطقی باشند ! اینکه منطقی است یا نه ؟ فقط و فقط مربوط به افرادی بود که خود تصمیم یا دستوری صادر می کردند ! رسوم و باورهایی که ریشه های نفرت را در روان و رویکرد انسان بارور کرد ! رفتار و رویکرد انسان این قرن آیا با رسوم و باورهای گذشتگان دور در تضاد است ؟! رسوم و باورهای انسان این قرن آیا ریشه در رسوم و باورهای گذشتگان کهن دارد ؟! ما نیازمند به واکاوی و پژوهش داریم ، بخش های بسیاری از رفتارها و رویکرد های ما ریشه در باورهای گذشته دارد .

تنها راه رهایی از مشکلات درونی ، پرداختن به خرد ، منطق و اخلاق است ، خرد می تواند الگوهای رفتاری متفاوت را برای ما به ارمغان بیاورد ، الگوهایی که ما را به فکر وادار کند .

برای دسته بندی و انتخاب ، منطق می تواند به مانند میزان و سنجش برای ما باشد ، اخلاق ریشه در خرد و منطق دارد ، رویکرد و رفتار ما اگر بر مبنای خرد و منطق باشد ، رابطه ی ما با هستی را شکل می بخشد و دیگران به راحتی ، بی هر تردید ، پذیرای ما خواهند بود ، رفتار و رویکردی که خوشایند دیگران است .

رهایی از برخی باورها

زندگی هر انسانی دوره های متفاوت دارد و هر دوره دارای بخش های متفاوت که در حقیقت مربوط به زیستن انسان است و به طور کامل زندگی انسان تعریف می شود ، اما یک بخشی را که انسان درک بهتری نسبت به هستی پیدا می کند ، مربوط به تنهایی اوست و خلوتی را که بنا به دلایلی برای خود دارد ، تنهایی و خلوت انسان ، اگر توام با واکاوی و کنکاش گذشته و حال باشد ، ذهن انسان را وادار می کند که برای چرا چنین شد و چه باید کرد دلیل داشته باشد و تلاش می کند سختی ها را کاهش و شرایط را بهبود ببخشد .

یکی از راه های رهایی از باورهای فرسوده و ناتوان ، برقراری ارتباط با کتاب و درک مطلوب از کتاب است ، منظور من از کتاب ، یعنی کتاب هایی که با مرور آن ، دگرگونی ذهنی ، کنکاش و پرسش حاصل شود و انسان را وادار می کند به اینکه چگونه باید فکر کرد و اگر بگویم تاریخی ،‌ نه به این معنا که باید حاکمان را بشناسیم ، برای اینکه محکومان را بشناسیم ، دردمندان را بشناسیم ، سرگذشت محکومان و درمندان به مانند یک شناسه ، توام با سختی ها و کاستی هاست ! باورها و رفتارهاست ! مواردی که ما را وادار می کند با چه رویکردی رفتار کنیم ، به ما می آموزد ، انسان اگر باورها را بپذیرد و منطق را در انتخاب خود نادیده بگیرد ! سختی ها و کاستی ها در زندگی اش پدیدار خواهد گشت ، انسانی که توان این را دارد به مانند کوه باشد ! حالا به مانند کاهی به نسیمی ملایم از این سو به آن سو ، حیران و گریان است ! انسانی سرسپرده و سرخوده ! بیاییم در این کران بی کران ، بهترین باشیم ، در یک چنین شرایطی ! با یک چنین مشکلاتی ! چرا گریستن ؟! جهان نوازش گر ، چشم به راه ماست ، باور داشته باشید چرخ فلک با رقص خود ، شما را به رقص وا می دارد .

ابراز نیاز های درونی و انسانی

چرا من شرایط سختی دارم ؟ چرا از بیماری رنج می برم ؟ چرا خانواده با من به مانند یک بیگانه رفتار می کنند ؟ چرا در امر تحصیل پیشرفتی نداشتم ؟ چرا در حین گفتگو ، دیگران از من دوری می کنند ؟ دریافتی هر ماه من بسیار ناچیر است ! مسکن یا سر پناهی برای خود ندارم ! من بیکارم ! چرا دیگران حرف هایم را باور ندارند ؟ من شعر می نویسم ، من داستان می نویسم ، من کتاب می نویسم ، من یک نوازنده ام ، من یک روان شناس هستم ، من به خوبی گفتگو می کنم ، من با واژه های کلامی ام در حین گفتگو ، دیگران را جادو می کنم ، با این همه چرا چیزی ندارم ؟ چرا بستگانم مرا نمی شناسند ؟ یا … تمام مطالبی را که با دیگران و برای دیگران ابراز می کنیم ، همین هایی می تواند باشد که اشاره کردم .

سال های سال است که مطالب از این دست را برای پیرامون ، دوستان و دیگران بازگو کرده ایم ! در حین رویارویی با یک چنین شرایطی و مشکلاتی ، آیا نیاز است که برای دیگران بازگو کنیم ؟! گیرم که بازگو کردیم ، آیا پیرامون ، بستگان ، دوستان و دیگران توانستند با رویکرد خود ، بی هرگونه چشم داشتی کارگشا باشند ؟ گیرم که بودند ، اما اطمینان حاصل کنید بسیاری از این افراد مربوط به پیرامون ، دوستان و دیگران هر جایی را که ضرورت بدانند ، کرده های خود در خصوص مشکلات شما را برای دیگران بازگو می کنند ! که من در این رابطه ، تردید دارم که برای شما کاری کرده باشند ! بهتر است بگویم کاری نکرده اند ! اما آیا برای دردهایی را که بازگو کردید ، تسکن بودند ؟ باز هم خیر ! من و شما می دانیم که انسان نیازمند به گفتگو دارد ، تردیدی ندارم ، ما همه می دانیم ، مشورت برای ما انسان ها در تمام زمینه ها مفید است .

ما همه می دانیم که برای دوخت پیراهن نباید با یک کفاش گفتگو کنیم ، هر چند او هم می دوزد و دوختن می داند ! یا اینکه به یک طراح چهره بگوییم دیوارهای داخلی خانه ی ما نیازمند به نوسازی و رنگ کاری دارد ! اینکه به یک شاعر بگویید ، رمان بنویسد ! طنین دلنواز فلوت با نجوای توام با سوز و بغض نی هفت بند ، یک دنیا تفاوت دارد .

ما باید گفتگو کنیم ، ما باید دردهای خود را بازگو کنیم ، اما با انسانی که تسکین باشد ، با انسانی که درمان باشد .

همه باید این را بدانیم قبل از هر گفتگو با پیرامون ، بستگان ، دوستان و دیگران ، چرخ فلک تسکین ماست ، چرخ فلک درمان ماست ، چرخ فلک بی هر چشم داشتی ما را با رقص خود ، به رقص وا می دارد .

سختی ها و کاستی های خود را با جهان نیستی بازگو کنیم ، جهان نیستی ، جهان توانمند نیستی ، به همه ی نیستی های ما ، ناداشته های ما هستی می بخشد ! این شکوه بخشایشگر ، چرخ فلک را در هدایت خود دارد ، نیست و هست ، مربوط به اوست .

گریانی ، عریانی ، حیرانی ، غمگینی ، بی نانی ، با او سخن بگو ، چرخ فلک چشم انتظار ماست ، چرخ فلک با رقص خود ، ما را به رقص وا می دارد ، در حین گفتگو ، برای خود و دیگران ، خواستار بهترین باشید .

تنها محیط برای کشف حقیقت درون توست .

به مانند هربار ، امروز هم در محیط مربوط به یادگیری زبان دخترم حاضر شدم ، درود گفتم و پوزش خواستم و بیرون از کلاس در سالن انتظار ، انجیل جیبی ام را مرور کردم ،‌ زمان لازم گذشت و در پایان کلاس از خانم زبان آموز برای تدریس خوبی که داشت ،‌ سپاسگزاری و بدرود گفتم که با دخترم به خانه باز گردیم ، ایشان به من روی کرد و گفت ، ببخشید ، من شنیده ام که شما به زیبایی ساز می نوازید ! آن هم دف ! من امروز سازم را همراهم آوردم که اگر ممکن است کمی از نواختن شما را شاهد باشم ، من هم با خونسردی گفتم ببخشید ، در امر نواختن ، چرخ فلک بهترین است ، با این همه ، چشم ، سازش را گرفتم و اشاره کردم به اینکه ما باید نوازشگر این ساز کوبه ای باشیم و در حین نواختن ، با چرخ فلک یکی باشیم ، در نوع نواختن از روی خشم نواختن دف ، خوشایند نیست ، نوازشگری و رامشگری می باید ، که برای ذهن و روان خودت و دیگران مفید است ، این ساز مربوط به هورامان است و ریشه هایی در تاریخ کهن این سرزمین دارد ، این خانم خوش قلب زبان آموز با حیرت به من نگاه می کرد ! به اینکه من چه می گویم ! از ایشان اجازه خواستم و گفتم ببخشید ، من می توانم این ساز دف را نوازش کنم ؟ ایشان گفت ، با تمام وجود منتظرم ! من به نواختن پرداختم و یکایک مقام ها را با اشاره به نام های پارسی که در گذشته نوشته بودم ، اجرا کردم ، در پایان گفتم ببخشید اگر دلیل رنجش گوش شما بودم ، ایشان گفت نفرمایید ! بسیار دلنشین بود ، اما آیا من می توانم به این زیبایی ساز بیاموزم ؟! من به ایشان گفتم ، شما ساز را آموخته اید ، ایشان اشاره کردند ، یعنی شما ؟! من هم گفتم از جهان هستی آموخته ام ، اگر به واکاوی ابعاد درون و روان  بپردازید ، اگر احساسات انسانی‌ مربوط به لایه های درون و روان خود را مدیریت کنید ، به هر نغمه ی مرغ خوش خوان سپیده دم ، هزاران نغمه خواهی آفرید ! به مانند باربد ، نکیسا ، باخ ، بتهوون ، یا … انسان نیازمند به مراقبت دارد ، مراقبت و ارتباط با ابعاد درون و روان ، مربوط به انسان است ، اما این ساز مربوط به دنیای بیرون است ، استاد خوش قلب زبان آموز ، در این میان ، هر چه هست ، خود وجودی ، شمایید ، هر چه هست ، در توست ، خود را باور داشته باشید .

در حین نواختن ، ضرب آهنگ های دنیای بیرون را درونی کنید ، با این باورمندی که روزی هم نوای با هستی ، ساز خواهی نواخت ،‌ تنها محیط برای کشف حقیقت درون توست ، برای پیرامون ، دوستان و دیگران ، خواستار بهترین باشید ، چرخ فلک با رقص خود ، شما را به رقص وا می دارد .

بیاییم حقیقت را در همان محیطی که مربوط به ماست جستجو کنیم ، بیاییم نسبت به خود کنکاش گر باشیم ، پرسش گر باشیم ، سرشت نیک با تلاش خود ، جهان را بهشت می سازد ، دوزخ را باور ندارد ، دادار مهر از دیدگاه او زایشگر طراوت ، دلشادی ، عشق ، مهرورزی ، صبوری ، بردباری و گذشت است .

محمدعلی میرقاسمی زادروز : 10 / 12 / 2538 زادگاه : هیرکان شاعر ، نویسنده ،‌ پژوهشگر علوم‌ اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany )‌ عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم . از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی (‌ چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

محمدعلی میرقاسمی

محمدعلی میرقاسمی زادروز : 10 / 12 / 2538 زادگاه : هیرکان شاعر ، نویسنده ،‌ پژوهشگر علوم‌ اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany )‌ عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم . از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی (‌ چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید