عباس محمودی
عاشقانه
زیبای من
دستانم مادیانی است
سرکش و عور
که در چکادِ کوهستان گیسوانت
شیهه میکشد
آغوشت …
دستانت …
فصل بهار اند
چشمانت ، باغ انجیر…!
آن خال…
آن خال گوشه ی چشمت
پرچین کوتاهی است
برای یواشکی بالا رفتن از احساس
و جیب هایم که پر است از
” دوستت دارمِ تو …”