فرانک سلطانی
تراوش پاییز
تراوش پاییرازخیابان مست
عطرباران پشت پنجره ای محو
تابش آفتاب بربرگ زرد
تودرشعاع عاشقانه هایم
پنهانی ترین شعرنارنجی
درخط خطی های نبودنت
گرمای دستت دردستهای سردم
عشق تو واژه ای ظریف
برشانه باد
تاسقوط دلتنگی ام
فرانک سلطانی
تراوش پاییز
تراوش پاییرازخیابان مست
عطرباران پشت پنجره ای محو
تابش آفتاب بربرگ زرد
تودرشعاع عاشقانه هایم
پنهانی ترین شعرنارنجی
درخط خطی های نبودنت
گرمای دستت دردستهای سردم
عشق تو واژه ای ظریف
برشانه باد
تاسقوط دلتنگی ام
من فرزانه سلطانی هستم، با نام مستعار(فرانک)ساکن کرج. حدود دوسال است که بطور جدی نوشتن را شروع کردهام. ازمدتها پیش، زمانی که در رشته ادبیات تحصیل میکردم، شوق نوشتن را در وجود خود احساس کردم. بعد از گرفتن دیپلم، چون علاقه خاصی به گویندگی در رادیو داشتم، اشعار شاعرانی چون، شاملو و حافظ و فروغ فرخزاد را روی کاغذ مینوشتم و برای خودم دکلمه میکردم. این علاقه سالها با من همقدم و همراه بود، اما هیچگاه برای بیان احساسم، دست به قلم نبرده بودم. تا اینڪه بطور تصادفی باشاعر بزرگواری آشنا شدم و ایشان جرقههای نوشتن را در وجودم روشن کردند. باکمک وحمایت این شاعربزرگوار اولین بار غزلی را سرودم... همیشه از خواندن اشعار احمدشاملو، سهراب سپهرے، فروغ فرخزاد و فریدون مشیری وحافظ لذت میبردم، از اینکه چگونه کلمات را در قالب شعر، جان و زیبایی می بخشند
و تخفیفات ویژه ما برخوردار شوید.
چاپ کتاب خود را به ما بسپارید و از تبلیغات رایگان در سایت-پیچ اینستا و کانال تلگرامی کانون شاعران معاصر استفاده کنید Dismiss