زکریا سمائی جابلو
هجمه های سرکش
هجمه های سرکش
تنهاییِ روح من است.
زمین با بازگشت به سیب سرخِ دندان زده
وحریر پیچیده به تن
در کدام دالان
بیدار می شود.
تونیز خواب مرا تعبیر کن به رویای یوسف.
بین من و تو
انجمادی سخیف آزرده است__
بوسه های من
ایستادگی واژه های فردا را ندارند.
پیراهنم هر روز
در مشتِ زنان بادیه
جیغ می کشد؛
تنهایی من از پیری باز نمی گردد.
تااهرام را بلرزاند.
مجموعه شعر سپید لهجه ی صلح