بهار کریمیشاعران معاصرشعر کانونشعر کلاسیکشعر و ترانه

بهار کریمی

سکوت

بهار کریمی

سکوت

 

گاه باید چیزی نگفت ، حرفی نزد

گاه باید چشم بست ، چیزی ندید

گاه باید بر خلاف میل دل

دل برید و دل برید و دل برید

می‌شود آخر چنین کرد و برفت ؟

می‌شود دیدت ندید کرد و برفت ؟

وصف حال این دلم،  نتوان بدید

شرح این سودای دل، نتوان شنید

کاش می‌دیدی دل آشفته‌ام

کاش می‌دیدی لب پژمردم

خنده از لب رخت بست با رفتنت

نور چشمم شد فدای رفتنت

آری آری این منِ خسته و زار

در پی عشق تو گشتم زارِ زار

ای همه شوق و تمنای دلم

باورم آرامشم باب دلم

کن تو از روی کرم رحمی به ما

تا شود زنده به عشقت قلب ما

امتیاز کاربران: 4.45 ( 5 رای)

کارشناس ارشد حقوق گرایش جزا و جرم شناسی

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

بهار کریمی

کارشناس ارشد حقوق گرایش جزا و جرم شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید