علیرضا فرزانه
چه ارزشی دارد این شعر؟
۳.
چه ارزشی دارد این شعر*
شعر باشد و
تو نباشی….؟!
فکر کن؛
بروز باران نیست
و زمین
آلوده قدم میزند در شهر!
و آنگه در این هوا،
در این نفس ،
پنجره به خس خس افتد
و گل،
امیدی واهی
به لب گلدان،باشد!
حسرتا…!!
بر روی کدامین دریا
موج را سواریم
که تنها باور روشن مان،
سکوت شب باشد و
تو باشی
و من در آغوشت به بهبود…؟!
فرض دار؛
باران بیاید و بر در
بکوبد و
پنجره پرده بر کشد اما
شعر نبارد!!
باران نکوبد!
و شاعر
نگوید نغز سخن!
چه میشود آیا…؟
فکر کن
هوا بمیرد و
نفس بگریزد،
ترس بهانه بگیرد؛
چه ارزشی دارد این شعر
وقتی بیاید و ،
تو در خود،
مانده
باشی…؟