#کانون_شاعران_معاصر
به سیالیتِ پرواز،
در بالِ پرنده ای حاضر شده بودی…
در بُهتِ ابر،
یا صراحتِ مرگ…
می بایست مثلِ قطره ای پایین می افتادی،
در خلالِ شتکِ خون،
نعره ی آسمان را می شنیدی،
بعد از بخارِ حنجره ی کودکی،
صیحه میشدی
و در سلوکِ نعش ها،
ذبحِ خاطره ها،
– ذبحِ تمامِ خاطره ها را-
بلد…
و میدیدی،
آتش را،
یکیشان،
دوتاشان،
که خلطِ عفونی اند،
پرتاب می شوند،
تا دست های تو از تطبیقِ سیاهیِ گُر گرفتن،
با روشنیِ نزدیکی به خورشید،
بیرون بزند،
و از اواخرِ استخوانهات بوی دود…
آرام باش،
کمربند ایمنی را بسته ای،
مثلِ فرو بردنِ نیشتر به گودیِ چشمهای از ترس بسته شده،
آرام باش،
که خونِ تو در بیداری،
هنوز از دستهای یک نفر چکه میکند…
#اِحیا_کوشکی
@ehya.koushki
#کانون_شاعران_معاصر
#کانون_دکلمه_شعر
#از_شاعران_حمایت_کنیم
#عبدالله_محمدزاده_سامانلو
#سامانلو #سیمرغ_شعر #samanloo #شعر_سپید #غزل#شعرکوتاه #دکلمه
#چاپ_کتاب #کتاب_خوب #معرفی_کتاب #کتابخوانی#سرزمین_کتاب_ایران
#معرفی_شاعر #شعر_معاصر #شعر_زنان #آوانگارد #ادبیات #نقد_شعر
@simorq_sher
@samanloo.a.m.poet
@kanoon_shaeran_moaaser1
@kanoon_deklame_sher
@kanoonshaeranmoaaser
@sarzamin_ketab_iran