محمدعلی میرقاسمی
اختلال دیگر باوری ، دلیل در خود ماندگاری ، روان رنجوری ، خود ویرانگری
محمدعلی میرقاسمی
اختلال دیگر باوری ، دلیل در خود ماندگاری ، روان رنجوری ، خود ویرانگری
فصل دوم
اختلال دیگر باوری انسان را وادار به در خود ماندگاری می کند ! به اینکه انسان نسبت به رفتار و رویکرد جهان پیرامون و دیگران بی اعتماد شود ! در این شرایط ، انسان برای خود کانونی را تعریف می کند .
کانونی با قوانین و ساختار رفتاری متفاوت که مربوط به دوری و گوشه گیری از جهان پیرامون و دیگران است !
رفتاری متفاوت که این انسان باور دارد این موارد می تواند دلیل دوری از دیگر افرادی باشد که عامل سایش ذهن ، رنجش روان بودند یا شاید هم باشند !
در خود ماندگاری انسان را وادار به گوشه گیری می کند .
اختلال دیگر باوری دلیل در خود ماندگاری و گوشه گیری انسان و دوری انسان از جهان پیرامون و دیگران است ! زیرا انسان ، پذیرای رفتار و رویکرد دیگران نیست ! زیرا باور دارد دیگران با رفتار و رویکرد خود دلیل روان رنجوری ، پرخاشگری ، گوشه گیری اند .
گوشه گیری انسان را دچار واپسگرایی می کند !
انسان گوشه گیر نسبت به روابط با جهان پیرامون و دیگران دلگیر و رنجور است ! چرا ؟!
زیرا جهان پیرامون و دیگران درک درستی از اختلال دیگر باوری و دلیل در خود ماندگاری ندارند و در حین رویارویی با فرد بیمار نمی دانند با چه رفتار و رویکردی ارتباط برقرار کنند و با تلاش خود کاری کردند که احساسات فرد بیمار سرکوب شود !
چرا جهان پیرامون و دیگران فرد بیمار را به عنوان یک فرد بیمار باور نکردند ؟! به اینکه نیازمند به درمان روان و ذهن دارد ! به اینکه فرد برای درمان نیازمند به فرصت دارد ! به اینکه چرا باید فرد بیمار را وادار به شادمانی کرد ! در صورتی که برای درک درست از دردهای درونی فرد بیمار ، ریشه یابی یک ضرورت است ، باز شناسی لایه های پنهان دردهای درونی فرد بیمار یک ضرورت است ، اقدام به درمان از طریق دارو یا ارتباط کلامی یک ضرورت است .
اما … اما …
این ما بودیم که از روی ناچاری کاری کردیم که دردهای درونی فرد بیمار صد چندان شود !
در خود ماندگاری یک دلیل مهم برای ایجاد کانون از طریق فرد بیمار است که به خواسته و انتخاب فرد بیمار تشکیل و به مانند لاک یا پیله ی ابریشمی فقط و فقط فرد بیمار در این لاک یا پیله ی ابریشمی جای دارد ! از دیگران دوری می کند ! از دیگران گوشه گیری می کند !
تاکید من در مورد اختلال در خود ماندگاری ، دوری ، گوشه گیری از جهان پیرامون و دیگران نه اینکه دیگر کاری نکند ، فرد بیمار کار می کند ، زندگی می کند و با دیگران ارتباط دارد ولی در روابط با افراد بسیار متفاوت رفتار می کند طوری که این فرد را به عنوان بیمار باور ندارند ، رفتار و رویکرد عادی دارند به مانند ارتباط با دیگر افراد در صورتی که این رفتار و رویکرد خود دلیل مهم دوری فرد بیمار از دیگران خواهد گشت .
یکی از رویکردهای مهم فردی که دچار اختلال دیگر باوری و در خود ماندگاری است پنهان کاری یا پنهان رفتاری یا بیماری است ! فرد بیمار در حین برقراری ارتباط با جهان پیرامون و دیگران طوری رفتار می کند که گویی بیمار نیست ! با اینکه پذیرفته است بیمار است و رفتار عادی در رویارویی با مشکلات … جهان پیرامون و دیگران ندارد اما بیماری و رنجوری خود را پنهان می کند و طوری رفتار می کند که گویی در تمام موارد در جامعه در خانواده در روابط با بستگان و دوستان رفتاری عادی و مطلوب دارد !
اختلال دیگر باوری و در خود ماندگاری انسان را روان رنجور خواهد کرد زیرا این اختلال فقط و فقط روان و ذهن انسان را به طور فراگیر درگیر می کند .
انسان می پندارد که باید سکوت را محور دانست و بسیار عادی زندگی کرد ! در لاک خود یا همان پیله ی ابریشمی باشد ! باور دارد به اینکه ارتباط با جهان پیرامون و دیگران یعنی پذیرش رنجش ! دلگیری !
در خود ماندگاری فرسایش ذهن و روان انسان را به دنبال خواهد داشت !
( ادامه دارد )