محمدعلی میرقاسمی
ای کاش فاصله ها
چشم های سبز تو گویی !
بهار با طراوت را مژده می دهد !
اما … اما …
من خسته تر از دیروزم
ناشاد از زمستان بی پایان …
با این شب های طولانی چه باید کرد ؟
گویی جهان در خواب است !
بیداری من از دوری توست ...
از خاموشی خورشید
پریشانی مرا پیر کرده است !
فرسوده تر از سروی
که هزار سال
میزبان پرستوهاست !
سوسوی دوردست
روشنایی فردا نیست
شاید چراغ روشن است
در بی کرانی گیتی
من در خیال خود
هربار که با تو دیدار می کنم
احساس می کنم تو خورشیدی !
با گیسوان بلند طلایی روشن !
با گونه های سرخ !
با چشم های سبز یشمی گیرا !
سرمست از این همه شادی !
چونان چکاوک آزاد !
هر نغمه ات تداعی بهشت !
تو ای عروسک دلشاد !
من خسته تر از دیروزم
رنجور از این همه دوری
دلگیر از این همه دوری
ای کاش فاصله ها
پایان داشت …
ای کاش زمستان
یک شب بود
بهار …
بی پایان .
محمدعلی میرقاسمی
محمدعلی میرقاسمی
زادروز : 10 / 12 / 2538
زادگاه : هیرکان
شاعر ، نویسنده ، پژوهشگر علوم اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany ) عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم .
از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی ( چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .