لیلا کباری قطبی
مادر
با وجودت ، هستی من جان گرفت
هستی ام از دامنت ، جریان گرفت
غنچه ای بودم ، نسیمِ مهر ِتو
بر دلم تابید و روحم جان گرفت
گرم از آغوش تو ، جان و دلم
عطرِ یاس و پونه و ریحان گرفت
آسمان ، تصنیفی از عشقِ توخواند
ناگهان ابر آمد و باران گرفت
چترِ عشقت ، باز شد روی ِسرم
سایه سارت ، پرتوی تابان گرفت
“مادرم” بودی و عشق بی حدت
در دلم جاری شد و سامان گرفت
شادمانی در رگ و جانم دوید
واژه ی مهرت زمن ، پیمان گرفت
شد بهاری ، دشتِ زیبایِ دلم
دردِ من ، با بودنت ، درمان گرفت
دامنت ، بوی وفا و مهر داشت
در کنارت ، بغضِ من ، پایان گرفت
#لیلا_سادات_کباری_قطبی
مادرم روزت مبارک