سمیه امینی راد
سه دوره از تاریخ
سه درخت بودیم
قرمز
پاییزی نه
فقط قرمز
در امتداد بادهای شکسته.
آیا پرنده ای ترانه ای قدیمی
در برگ هامان جا گذاشته بود؟
آیا صدای “آفتاب کاران جنگل”
از غضروف های تنمان بیرون می ریخت؟
یا از ریشه هایمان به آخرین اعتراض خون می چکید
آیا سه بار تکرار شدنمان
در سه دوره از تاریخ
از آخرین حکومت نظامی
تا ایست های بازرسی با آسمان لغزنده
ارتباطی تنگاتنگ داشت؟
با آن تکه از ابر
که خود ابژه بود بر سر شاخه ها
آیا فصاحت تکرار تاریخ
می افتاد از شاخه های انارمان
لکه لکه؟
پدرم می دانست
ما سه درخت
در سه دوره از تاریخ
تکرار مدام چسبندگی برگ بودیم
در باغچه های گفتگو
وقتی یاس را با ریشه های استخوان دار کود می دادیم
پدرم می گفت: سه بار در سه دوره از تاریخ
ریشه هایمان بی لهجه خورشید قرمز شد
از آخرین ضربه تبر
تا اولین وزش بادهای محرک
باران انار می بارید
و این انار چه زبان سرخی داشت
#سمیه_امینی_راد