از من به جز خودت هیجان را گرفته ای
از پنجره مرور زمان را گرفته ای
در من چقدر نطفه که بعد از تو مرده است
از تخت من تمام جهان را گرفته ای
کوهمدر ازدحام عبور عقاب ها
از قله هامتاب و توان را گرفته ای
تو آرشی و قلب من البرز ناگهان
از تیر و از کمان ضربان را گرفته ای
من یک زن نجیب و تو مردی شریف که
از این مرا و از خودت آن را گرفته ای