ابروی شبت رقص دو شمشیر کمانی است
اوازه ی چشمت بَدلِ جنگ جهانی است
دیوانه ی چشمان توام ، ذوب نگاهت
ويرانی ام از تابش خورشيد تو آنى ست
خوشحالم اگر صيدم و صیاد تو هستی
هر چند بگویند که این عشق، تبانى ست
اى ان كه برايم چو خداوندِ زمينی
مهر تو به جان است اگر شکر زبانی است
گیرایی چشمان تو اعجاز زمان است
با یک نظرت ، پیر دلم غرق جوانی ست
دل دادم و با عشق تو از خلق بریدم
بگذار بگویند که این مرد روانی است
#عليرضا–داودی مقدم