سارا رجب پور
لبخند عشق
عاشقی در فصل پاییز از بهاران خوش تر است
لحظه ای در پیشَت از هر باغ و بستان خوش تر است
تا چشیدم از شراب عشق پاکت جرعه ای
تازه فهمیدم چرا با می گساران خوشاست
کاش میشد باورت این عشق بی تکرار من
تا بدانی عاشقی همراه ایمان خوش تر است
در کنارت می گریزد چشم من از خواب خوش
چون که بیداری به آغوشت دو چندان خوش تر است
تا زلیخایی نباشی یوسفی در کار نیست
باز هم رویای وصلت کنج زندان خوش تر است
گفته بودی دل به دل هم راه دارد هم قرار
گهگُداری از تب عشق تو هجران خوش تر است!
از کنارت رد شوم هر روز با لبخند عشق
این مداوایی که از ناز طبیبان خوش تر است