ادبیاتداستانمحمدعلی میرقاسمی

محمدعلی میرقاسمی

با توام با تو فصل پنجم

محمدعلی میرقاسمی

با توام با تو

فصل پنجم

روزی از روزها در‌ همان محیطی خواهی ایستاد که امروز در خیال خود به مانند رویا باور داری ! ساختار جهان هستی بسته به رویکرد روان و ذهن تو دارد ! تنها دلیل برای باروری باورهای انسان ، روان ، ذهن ، ایمان و اطمینان خاطر به ساختار خیال است ، این خیال است که جهان هستی را در تسخیر خود دارد !

باورمندی به واقعیت و دوری از حقیقت ، دلیل واپسگرایی انسان در همان محیطی است که زندگی می کند .

گاهی به وضع موجود یا شرایطی را که در آن قرار گرفتیم مواردی را مطرح می کنیم که گویا از روی ناشادمانی ما نسبت به نابسامانی جامعه و جهان پیرامون است .

خانواده یا دوستان می گویند بس کن ! به مانند دیگران رفتار کن ! واقعیت همین هست که هست ! بسیاری از ما بر اساس رویکرد رفتاری افراد پیرامون ، جهان خود را بنا کرده و زیستن داریم و طوری رفتار می کنیم که خوشایند این افراد است ! در حقیقت برای ما گویا هر چه بادا باد است ! اما چرا فقط یک بار از خود وجودی خود نمی پرسیم  ، زندگی من مربوط به من است ؟ من برای خودم زندگی می کنم یا دیگران ؟

من هم به مانند شما باور دارم این زندگی یک واقعیت است ، من و شما هم  بخش ناچیزی از این واقعیت ، اما آیا من همان هستم که باید باشم ؟ در این خانواده ؟ در این شهر ؟ در این سرزمین ؟ در این محیط ؟ با این افراد ؟ و

به این شکل باید رفتار کنم ؟ اینکه ما به دنیا آمده ایم ، یک واقعیت است ، اما در حقیقت ، ما باید انتخاب کنیم ، در هر زمینه و در هر مورد انتخاب با ماست ، در هر کجا که باشیم ، فکر و خیال می کنیم ، حقیقت باید برای ما ، بعد از فکر و خیال ، بعد از رهایی و رسیدن ما به آنچه را که در ذهن خود و رویای خود داریم ، متفاوت از واقعیت هایی باشد که در آن بودیم و زندگی کردیم .

به هر چه را که باور داشته باشیم ، در واقعیت روزی آن را خواهیم دید .

بسیاری از ما انسان ها با داشته هایمان زندگی می کنیم و برای نداشته هایمان ، دیگران را با کلام خود سرزنش یا شکنجه می کنیم ! ای کاش در حین زندگی با همین داشته های ناچیز ، نداشته هایمان را مرور می کردیم ‌، نه به این خاطر که چرا و چنین نیستیم ،‌ با این باور که من می توانم روزی آنچه را که آرزو دارم ، به دست بیاورم ، من بخش های بسیاری از زندگی ام را برای خانواده ، دوستان و دیگران بودم و به مانند آنان رفتار کردم ، فکر کردم ، کار کردم‌ ، حالا مایلم طوری دیگر رفتار کنم ، برای خودم باشم ، پیراهن یا کت و شلوار دلخواه خودم را بپوشم ، با خودم قرار بگذارم ، برای خودم منتظر باشم ، برای خودم هدیه بگیرم و با خودم عهد کنم که  برای چند سال پیش رو ، در این محیط ، با این شرایط یا … قرار بگیرم ، داشته های من در آن دوره باید این باشد ، من از پراکنده گویی و افکار پراکنده می گریزم ، فقط و فقط برای آنچه را که مایلم به دست بیاورم .

اینگونه افکار و باورمندی ، زندگی ما را جهت می بخشد ، اگر به یاد داشته باشید در دوران کودکی به ما می گفتند در حین بازگشت از مدرسه به منزل ، برای گذشتن از خیابان از افراد رهگذر کمک بگیرید ، یک راهکار خوب که از خانواده یا در مدرسه آموختیم ، ولی حالا با وجود سیزده یا پانزده سال یا بیشتر ، باز هم باید برای گذشتن از خیابان از دیگران کمک بگیریم ؟! در حقیقت خیر ، باید بگویم بخش بسیاری از افکار و باورها در هر دوره از زندگی ما بسته به شرایطی را که درآن قرارگرفتیم بر مبنای ساختار شخصیت و هویت ، دیگر مورد نیاز نیست و دور ریز است .

در دوران کودکی زود تر از هر چیز ، ما تفاوت نان و شیرینی را یاد گرفتیم ، طعم نان را می دانیم ، طعم شیرینی یا نان قندی را بهتر از هر طعم دیگر ! اما اگر روزی به دلیل یک اشتباه یک شیرینی ، شور باشد یا یک نان قندی ، ترش ، از کجا باید بدانیم ؟ در حقیقت باید کمی آن را میل کنیم ، با خوردن کمی از آن شیرینی یا نان قندی به شوری و ترشی آن اشاره می کنیم ، باور دارید شیرینی یا نان قندی یک واقعیت بود اما حقیقت آن توام با شوری و ترشی .

بخش های بسیاری از افکار و باورهای ما اینطور است ، بسته بندی شده با کاغذ کادو‌ ، بسیار زیبا ، پیرامون و دیگران به ما هدیه کرده اند و ما هم بی هر پرسش و کنکاش آن را پذیرفتیم ! آن را باور کردیم ! آن را بارور کردیم‌ ! در یک چنین شرایطی آیا می توان رویش داشت ؟ با یک چنین وضعیتی آیا می توان جوشش داشت ؟ به یاد دارید وقتی کودک بودیم ،‌ اگر پسر بودیم در حین بهانه های کودکانه با اشک های درشت ! به ما می گفتند ، پسرم ، مرد که گریه نمی کند ! حالا که نگاه می کنیم ، مردهای بسیاری ، دردهایشان را پنهان می کنند ! مردها گریه نمی کنند ! مردها فریاد نمی کنند ! مردها‌ ، همین هست که هست را پذیرفتند ! مردها باور دارند که باید کار کنند ! و در حین کار باید کر باشند و کور ! برای مردان ما زندگی کوره راهی بیش نیست ! برای همین است که شخصیت های به مانند کوروش ، آرش ، سیاوش ، رستم ، سهراب ، مزدک ، بابک ، پیروز ، رادمان ، بهمن ، یا … را غمگنانه افسانه می پنداریم .

اگر دختر بودیم نخستین روز سال برای شکستن یک شاخه شکوفه ی گیلاس از درخت بالا می رفتیم ، یا در حین بالا رفتن از دیوار ، به ما می گفتند‌ ، تو دختری ، بنا به دلایلی تو دیگر نباید این کارها را تکرار کنی ! و ما هم می پذیرفتیم ، حالا ما دختران دیروز ، مادران امروزیم ، مادرانی تنها ! زیرا به ما آموختن ، به دیگران اعتماد نکن ، دنیای پیرامون نا امن است ، به معنای واقعی سرخورده ، غمگین و رنجوریم ! با این همه آیا می توان میترا ، آناهیتا ، تهمینه ، پوراندوخت ، طاهره ، پروین ، فروغ ، یا … را باور کرد ؟ ما خانم ها گاهی هم فکر می کنیم ، اینها با این رویکرد شاید مرد بوده باشند ! تمام آنچه را که در کودکی آموختیم حالا به طور یک باور در ما پدیدار است ! شکست در همه ی موارد برای ما امری عادی محسوب می شود ! شکست های پی در پی ! تکرار ، تکرار ! چرا ما باید رنگ بی رنگ تاریک زندگی را باور داشته باشیم ؟! جهان روشنایی ، چشم به راه ماست ، نوازش اشک های شکوفه ی گیلاس ، سپیده دم و بوسه های گرم خورشید ، باور داشته باشید چرخ فلک با رقص خود شما را به رقص وا می دارد .

حقیقت آیا واقعیت دارد ؟

همه با هم ،‌ بخشی از واقعیت ها را مرور کردیم و اشاره داشتیم به اینکه حقیقت می تواند متفاوت با آن چیزی باشد که در ذهن ما به مانند الگو ، گه گاهی خود را بروز می دهد و دریافتیم که باورهای ما می تواند دلیلی باشد برای رسیدن به آنچه را که آرزو داریم ، اما نه باورهایی که بار منفی دارند ، یا باورهایی که دلیل ناباروری فکری برای ما بودند ، اینکه می گویند تو در این سن نمی توانی به تحصیل بپردازی یک واقعیت است ، ولی در حقیقت اگر خودت بخواهی این توانمندی در تو هست ، یا اینکه می گویند تو با این سن نمی توانی به درک و یادگیری موسیقی یا زبان یا … تو آیا می توانی عاشق باشی ؟ یا اینکه نسبت به کسی که خواستار توست آیا می توانی خواستار او باشی ؟ سن انسان یک تعریف است در قالب اعداد ، این یک واقعیت است ، ولی در حقیقت ما می توانیم وجود خود را کمتر از اعدادی که هست ببینیم .

باورهای کهنه را کنار بگذاریم ، باورهای نوین را جایگزین آن کنیم ،

با رفتار و رویکرد خود دلیل شکوفایی حقیقت باشیم ، به مانند خورشید در یک روز ابری و بارانی ، اما حقیقت روشنایی اش برای ما مشهود است .

محمدعلی میرقاسمی زادروز : 10 / 12 / 2538 زادگاه : هیرکان شاعر ، نویسنده ،‌ پژوهشگر علوم‌ اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany )‌ عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم . از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی (‌ چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .

مشاهده بیشتر
کتاب پرواز نهنگ ها مجموعه اشعار سپید عبدالله محمدزاده سامانلو برای خرید کتاب و واریز باشماره 09902034931 و یا پنل چت در سایت پیام بدهید

محمدعلی میرقاسمی

محمدعلی میرقاسمی زادروز : 10 / 12 / 2538 زادگاه : هیرکان شاعر ، نویسنده ،‌ پژوهشگر علوم‌ اجتماعی ( فلسفه ، جامعه شناسی ، روان شناسی ) دانش آموخته ی بهداشت و درمان ، کارشناسی روان شناسی ، کارشناسی ارشد روان شناسی شخصیت ، عضو انجمن روان شناسی ( APA ) ( USA ) عضو خانه ی فرهنگ های جهان ، هامبورگ ( Germany )‌ عضو کانون شاعران معاصر ( Iran ) که در مدت عمر خود چهل و سه زمستان را شاهد بودم و بیست سه سال است که به طور یکپارچه می نویسم . از عمده کارهای نوشتاری من مجموعه ی اشعارم است که به طور پراکنده در نشریات متفاوت در ( Iran ) و هامبورگ ( Germany ) منتشر گردیده است و اینکه هشت سال قبل پروژه ی اقتصاد ، بازرگانی ، توسعه ی روستایی را تدوین ، تشریح و مکتوب کردم که در روزنامه ی مربوط منتشر گردید ، دیگر کارهای من ده پروژه ی روان شناختی انگیزشی است که در ماهنامه ی (‌ چاپار ) هامبورگ ( Germany ) مربوط به خانه ی فرهنگ های جهان در طول سه سال با همکاری ، همدلی ، یکدلی مدیر نیکو سرشت این ماهنامه انتشار یافت .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
شروع گفتگو
1
نیاز به راهنمایی دارید؟
Scan the code
سلام
چنانچه سوالی دارید با ما در واتساپ در ارتباط باشید